نقد فیلم A Quiet Place؛ ساکت باش تا زنده بمانی!
فیلم A Quiet Place یکی از جدیدترین آثار کمپانی «پارامونت پیکچرز» (Paramount Pictures) در ژانر وحشت – علمی تخیلی است که توسط «جان کرازینسکی» (John Krasinski) کارگردانی شده است.
کرازینسکی در مقام کارگردان هرگز به اندازهی بازیگری موفق نبوده و دو فیلم کمدی که او ساخت از سوی منتقدان و مخطبان مورد استقبال قرار نگرفت، گرچه او توانست نبوغ خود را به عنوان یک کارگردان آیندهدار نشان دهد. برای بار سوم او فیلمی را برای کارگردانی انتخاب کرد که ریسکی بزرگی در آینده شغلی او به حساب میآمد، چرا که او هرگز طرفدار و بیننده فیلمهای ژانر وحشت نبوده است.
فیلم A Quiet Place با هیجانی بیرحمانه، توسط متخصصان وحشت «اسکات بک» (Scotte Beck) و «بریان وودز» (Bryan Woods) نوشته شده و با نقشآفرینی جان کرازینسکی، «امیلی بلانت» (Emily Blunt)، «میلیسنت سیموندز» (Millicent Simmonds) و «نوا جوپ» (Noah Jupe) بر پرده سینماها نقش بست. این فیلم نه تنها توانست نظر منتقدان را به خود جلب کند، بلکه در «باکسآفیس» (Box Office) طوفانی به پا کرد و در پایان اولین هفته از اکران خود بیش از 50 میلیون دلار فروش داشت.
داستان فیلم به دوران بعد از آخرالزمان در روی زمین بازمیگردد. پس از فاجعهای زیست محیطی و یا حمله بیگانگان فضایی (احتمالا)، زمین خالی از سکنه شده و در حومهی شهری از ایالات متحده، خانوادهای از ترس شکارچیان درندهی غولپیکر در سکوت زندگی میکنند. این موجودات بیگانه نابینا بوده اما سیستم شنوایی قوی و پیشرفتهای دارند. آنها به کوچکترین صداها واکنش نشان داده و منبع تولید آن را از بین میبرند. خانواده «لی» (Lee) و «ایولین» (Evelyn) (با بازی کرازینسکی و بلانت) و فرزندانشان، برای زنده ماندن باید در تمام اوقات شبانه روز در سکوت مطلق به سر برند.
کرازینسکی سنت فیلمهای ترسناک را شکسته و باعث میشود شما به شیوهای متفاوت و عجیب بترسید
در شروع فیلم روی صفحه عبارت روز 89ام نوشته میشود، که به بیننده میگوید 89 روز از آن چه که نمیدانیم چیست، گذشته و در همین ابتدا بیننده درگیر تعلیقهای هوشمندانهای میشود که کرازینسکی به دفعات از آن استفاده کرده است. در نمای بعدی سوپرمارکت غارتشدهای دیده میشود که اعضای یک خانواده با پای برهنه و در کمال سکوت به دنبال مایحتاج خود و دارو برای فرزندشان هستند. کوچکترین پسر خانواده (که در آرزوی فرار از این سرزمین بیرحم است)، اسباب بازی را میخواهد اما پدرش با توضیح اینکه این شی میتواند چه عواقب وحشتناکی داشته باشد، به او اجازه برداشتن آن را نمیدهد. از آن جایی که «رگان» (Regan) بزرگترین فرزند خانواده دچار اختلال شنوایی است، تمام اعضای خانواده با زبان اشاره آشنا بوده و تمام مکالماتشان با این شیوه انجام میشود. در ادامه پس از خروج از فروشگاه پسر کوچک که اسباب بازی را مخفیانه با خود آورده، آن را روشن کرده و به دنبال صدای آن با حمله یکی از این موجودات کشته میشود. این شروع نفسگیر بیننده را در بهت فرو برده و نشان میدهد که کرازینسکی رویکرد پیچیدهای را در پیش گرفته است.
بعد از ضربهی روحی اولیه، فیلم به بیش از یکسال بعد و دقیقا روز 472ام پیش میرود. چهار بازمانده درگیر گذران زندگی در سکوت مطلق هستند و پدر اکثر اوقات خود را در اتاقی که پر از دوربینهای مداربسته است، میگذارند. او در کمال ناامیدی برای پیدا کردن انسانهای دیگر از طریق ارتباط رادیویی تلاش میکند. در طول این مدت مادر خانواده باردار شده و در نمایی از فیلم با دیدن برآمدگی شکم خود مملو از شادی میشود. اما درک این که به دنیا آوردن یک بچه در سکوت مطلق چقدر دشوار بوده و یک نوزاد مانند یک بمب صوتی است که کلیدی برای خاموشی ندارد، او را وحشت زده میکند. با این حال آنها با امیدواری خود را آمادهی به دنیا آمدن کودک میکنند.
فیلم A Quiet Place درامی پخته و غمانگیز به همراه دلهرهای بیاندازه، درباره زمینی است که هیاهو و شادی از آن رخت بسته، و کوچکترین صدا حتی صدای شادی کودکانه عاقبتی وحشتناک خواهد داشت. کرازینسکی به خوبی از عناصر ساده و معولی برای ترساندن استفاده کرده است. این فیلم باعث میشود شما به شیوهای متفاوت و عجیب بترسید. تا به حال در هیچ فیلمی از صدای شکستن پوست تخممرغ، انقدر هیجان زده و مضطرب نشدهایم. «فیلم A Quiet Place» سنت فیلمهای ترسناک را شکسته و وحشت و دلهرهی موجود در آن ربطی به هیولاهای ترسناک ندارد. کرازینسکی در ابتدای فیلم تصویری مبهم از این موجودات ارائه میدهد. اما در ادامه با هوشمندی بسیار این هیولاها را با تصویری اغراق شده از گوش و سیستم شنواییشان به بیینده معرفی میکند. گویی که گوش آنها از چنگالهای تیزشان ترسناکتر است.
فیلم A Quiet Place مثالی نادر از آن دسته فیلمهای ترسناکی است که جلوههای ویژهی کمی دارد، در عوض کارگردان محتوای عاطفی و درام آن را برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب تقویت مینماید که بسیار هم موفق بوده است. این فیلم با وحشت تکان دهندهاش، پیچیدگی بافت زندگی خانوادگی را به خوبی نشان میدهد که خانوادهها حتی وقتی که مورد هجوم هیولاهای ناشناخته هم قرار نگیرند، باز هم پیچیده هستند. کرازینسکی لحظات احساسی را به طرزی زیبا میان سکوت و دلهره گنجانده و توانسته روایت زندگی یک خانوادهی معمولی را با همهی مشکلات و گرفتاریهای روزمرهاش به خوبی نشان دهد. البته از اجرای عالی بازیگران فیلم نباید به سادگی گذشت. آنها بدون کلام و در سکوت، تصویری زیبا از احساسات درونی خود را به نمایش گذاشتهاند.
فیلم A Quiet Place عاری از گفتگوهای مرسوم در فیلمها بوده و به جز چند نمای کوتاه، صدای بازیگران شنیده نمیشود و همین امر باعث شده که فیلم سرشار از جزئیات تصویری ظریف و بینظیر باشد. در تمام مدت فیلم و درحالی که خانوادهی لی و ایولین برای حفاظت خود از خطرات پنهانی که در کمینشان نشسته تلاش میکنند، «شارلوت براس کریستنسن» (Charlotte Bruus Christensen) با فیلمبرداری شگفتانگیز خود، نماهای زیبایی از شهر و طبیعت ارائه میدهد که بیننده در عین وحشت از تماشای آنها لذت میبرد. نماهای باز از مناظر چشمنواز طبیعی (بر خلاف فیلمهای ترسناک رایج) که در بطن آنها دلهره و ترس جریان دارد، بیننده را با بعدی دیگر از وحشت آشنا میکند.
در کمال تعجب، برای فیلمی که بیشتر زمان آن در سکوت میگذرد، طراحی صدا بسیار استادانه است. سکانسهای طولانی همراه با سکوت، با صداهای ناگهانی از بین میروند که باعث هراس بیشتر بیننده میشود. «اریک آداهل» (Erik Aadahl) و «اتان ون در رین» (Ethan Van der Ryn) سرپرست گروه طراحی و ضبط صدا، از تمامی صداهای موجود در فیلم به بهترین شکل استفاده کردهاند. صدای نجوا و لب زدن بازیگران، حرکت هیولاها، سوت کشیدن سمعک رگان، صدای جریان آب در رودخانه و آبشار و… همگی به طرز هوشمندانه در طول فیلم به کار گرفته شدهاند. میتوان گفت طراحی صدا در فیلم A Quiet Place به تنهایی باشکوه است. مقادیر زیادی سکوت به همراه صداهای محیط و طبیعت ترکیب دلپذیری را بوجود آورده است. البته باید از تدوین حساب شدهی فیلم نیز یادی کرد. مثلا تلفیق نمایی که در آن هیچ صدایی شنیده نمیشود با نمای بعدی که صدای حرکت رودخانه است، زیبایی صدای رودخانه را که انسان امروزی در هیاهوی زندگی مدرن فراموش کرده، به تصویر میکشد.
تا به حال در هیچ فیلمی از صدای شکستن پوست تخممرغ، انقدر هیجانزده و مضطرب نشدهایم!
فیلم A Quiet Place با اینکه نقش اول به صورت مشخصی ندارد اما میتوان گفت که نقطه اوج فیلم متعلق به رگان است. در جایی که او متوجه میشود سمعکی پدرش برایش ساخته و او ناامیدانه از آن استفاده میکرد، میتواند کلید نابودی این موجودات هولناک باشد. دریکی از نماهای پایانی پدر خانواده برای نجات فرزندانش با فریاد زدن خود را قربانی میکند و قبل از آن با زبان اشاره به دخترش میگوید که چقدر دوستش دارد، که نهایت درام فیلم در این سکانس است.
با تمام تحسین و تعریفهایی که از این فیلم شده اما نکات و اشتباهات ریزی هم در آن به چشم میخورد. مثلا با اینکه هیولاها به صدا بسیار حساس بوده و جذب آن میشوند، چرا با وجود سروصدای کلاغهای اطراف خانه و یا صفحات فلزی که محکم بسته نشده و با وزش باد صدا میدهند، هیولاها سمت مزرعه نمیآیند؟ چرا پدر خانواده زمانی که میدانست همسرش به زودی زایمان میکند، او را تنها گذاشت؟ راجع به منشاء هیولاهایی که در فیلم دیده میشوند، توضیحی داده نشده و این ابهام تا پایان فیلم باقی میماند(البته شاید از نظر کارگردان منشاء آنها به اندازهی رفتارشان مهم نباشد). البته پایان نامشخص فیلم و رفتار شجاعانه ناگهانی شخصیتها در پایان نیز جای بحث دارد.
در انتها باید گفت که فیلم A Quiet Place ترکیبی از ژانرهای مختلف است و توانست مخاطبین زیادی را به سالنهای سینما بیاورد. این فیلم در حالی که تعریفی عالی از آرامش همیشگی و سکوت را ارائه میدهد، در همان حال میگوید، شاید به توان در سکوت به بقاء ادامه داد، اما زندگی واقعی در شجاعت با صدای بلند است.
فیلم A Quiet Place یکی از شاعرانهترین فیلمهای ترسناک سالهای اخیر است.
با توجه به نمرهی بسیار خوب 7.8 از سوی IMDB و 95 سایت «روتن تومیتو» (Rotten Tomatoes) و فروش خوب 330 میلیون دلاری (در مقایسه با بودجه ساخت آن که 17 تا 21 میلیون دلار برآورد شده) میتوان گفت که این فیلم در جایگاه خود بسیار موفق بوده و بیاغراق کرازینسکی یکی از شاعرانهترین فیلمهای ترسناک سالهای اخیر را ساخته است.
تهیه شده در :گیمشات
نوشته نقد فیلم A Quiet Place؛ ساکت باش تا زنده بمانی! اولین بار در گیم شات پدیدار شد.