نقد فصل ۱ سریال The Innocents (بیگناهان)
بیاتومگ – این سریال درام و فراطبیعی کمپانی نتفلیکس، بینندهها را به سفری عجیب و غریب میبرد. با نقد فصل ۱ سریال The Innocents (بیگناهان) همراه باشید.
انتشار محتوا و اثرهای کمپانی نتفلیکس چنان سرعت غیرقابل کنترلی گرفته که در نهایت سبب روی هم رفتگی برخی از آنها خواهد شد. این روی هم رفتگی میتواند به روشهای جالبی نشان داده شود و بدون هیچ قصد و قرضی تودهای از برنامهها را ایجاد نماید که در حالی که خارج از این سرویس آنلاین عظیم هیچ ارتباط دیگری با هم ندارند، اما از یکدیگر تمجید و ستایش میکنند. به نظر میرسد که این موضوع در مورد سریال بیگناهان نیز صدق میکند. این سریال، سریالی درام، ماوراء طبیعی و عاشقانه جدید کمپانی نتفلیکس است. سریالی به طرز عجیبی جالبتوجه که داستان آن، دو نوجوان عاشق پیشه و در حال فرار به نامهای جون با بازی سورچا گراوندسول و هری با بازی پرسل اسکت را دنبال میکند که در اوایل گریز خود متوجه میشوند که جون دارای قدرتهای فوقالعادهای برای تغییر شکل میباشد و طبیعتا، پیشینه و سابقه خانوادهاش نیز پوشیده از دروغ و راز است.
جدا از نقشآفرینی گای پیرس در نقش دانشمند مرموزی به نام هالورسون که به طور مستقیم با گروهی ایزوله شده از زنان قادر به تغییر شکل همانند جون در حال کار است، آنچه که در وهله اول در مورد سریال بیگناهان برجسته و چشمگیر است، جزییات تولید آن است که شامل دستهای از تصاویری دورنما از مزرعه و محوطه ایدهآلگرا و دورافتاده هالورسون، زندگی روزمره جون و پدرش، جان محکم و اندکی بیش از حد مشکوک با بازی سم هیزلدین و برادر انزواطلبش به نام رایان با بازی آرتور هیوز میباشد. توجه به جزییات، به خصوص اینکه کاراکترها چطور زندگی میکنند و اوقات خود را سپری میکنند، کمک کرده تا محیط و زمینه سریال حسی واقعی و زنده داشته باشد. این توجه و ملاحظه راهی طولانی را طی میکند تا بینندهها را قانع کند تا همراه با این استعاره عجیب و غریب بمانند و ببینند که این داستان خاص به کجا ختم میشود.
گرچه جزییات داستان به طور واضحی متفاوت و متمایز است اما حال و هوای سریال بیگناهان که توسط جو سرد و غیردوستانهاش و همچنین فیلمبرداری جذاب و دلربای آن بیشتر برجسته شده، مشابه با دو سریال دیگر از کمپانی نتفلیکس میباشد که اخیرا عرضه شدند. این دو سریال، سریال آلمانی سفر در زمانی به نام Dark (تاریک) و سریال درام و آخرالزمانی اسکاندیناوی The Rain (باران) میباشد. استفاده از آن حال و هوا به سریال بیگناهان کمک کرده تا از اولین مانع و چالش بزرگ خود عبور نماید. این مانع بزرگ نیز توضیح دادن داستان بدون گمراه یا گیج کردن بینندهها میباشد.
بدین ترتیب، دو قسمت ابتدایی فصل اول سریال موفق شدند تا زمینههای زیادی را پوشش بدهند و در عین حال، صحنه را برای آشکار کردن یک معمای بزرگتر آماده کنند. اکت شورش و طغیان نوجوانی جون و هری به جای آنکه به عنوان رویداد منحصربهفرد و مشوقی از سریال عمل کند، تنها بخشی از داستان بازگو شده است. برنامه ناقص این دو نفر بدون هیچ قصد و قرضی، آنها را در مسیر برخورد با تلاشهای هالورسون برای پیدا کردن جون و آوردنش به دهکده قرار میگیرد، جایی که مادرش به نام النا با بازی لورا بیرن در حال حاضر قرار دارد. مامور هالورسون برای این ماموریت، استاینر با بازی یوهانس هکور جوهانسون میباشد. استاینر در معرض دو تغییر شکل در سریال است. ابتدا توسط رونا با بازی اینگان بیات اوین که با هالورسون کار میکند و بعدی نیز توسط جون بوده است.
به غیر از ماهیت این زنان تغییر شکل دهنده، اینکه چطور توانایی آنها کار میکند و آیا آنها میتوانند به بدن شخص دیگری به جز استاینر تغییر شکل بدهند یا خیر، سریال بیگناهان با حس ابهامی وسوسهآمیز و فریبنده در رابطه با مطالعات هالورسون و قصد و نیت او برای جون و دیگر زنانی که در این دهکده علمیاش ساکن هستند، کار میکند. این رویکرد چندگانه به نفع روایت و داستان کار میکند که اگر داستان منحصرا بر روی یکی از آنها تمرکز میکرد، به سرعت از مسیر خود خارج میشد. در عوض، خالقان، نویسندگان و تهیهکنندگان اجرایی سریال، هانیا الکینگتون و سایمون دوریک، چندین رشته و ریسمان توسعه دادند که همگی آنها با یکدیگر یک نقشه بسیار بزرگتر و کاملتر را تحقق میبخشند.
همانند سریال تاریک، سریال بیگناهان نیز تلاش و زمانهایی را صرف ساخت روایتهایی برای کاراکترهای بزرگسال سریال میکند که در خارج از چارچوب رابطه آنها با فرزندانشان عمل میکند. در این سریال، بزرگسالان، شرورهای یکنواخت یا هیولاهای بیاطلاعی نیستند که زندگی فرزندانشان را کنترل نمایند و مانع دستیابی آنها به هرگونه حس آزادی و استقلال شوند. در عوض، منافع و نگرانیهای بسیار فراتر از مرز و سرحدهای وظایف والدینی دارند. دادن ذهنیت و فردیت بزرگتری به کاراکترهای بزرگسال، حوزه داستان را به گونهای گسترش میدهد که به همه کاراکترها نفع میرساند. در این مورد میتواند به روایت مادر هری به نام کریستین با بازی نندی مارشال اشاره کرد. او یک کاراگاه پلیس است که برای مراقبت از شوهر معلولش به نام لوییس با بازی فیلیپ رایت به هری وابسته است.
همین تاثیر غیبت هری، بینندهها را وادار میکند تا به تصمیم او و جون برای فرار، از زاویه دیگری بنگرند، زاویهای که تصمیم عاشقانه این دو جوان عاشق پیشنه را خودخواهانه و بیملاحظه جلوه میدهد. خیلی بعید است که یک سریال بینندهها را به طور محکم در سمت نوجوان قرار ندهد یا والدین را افرادی کاملا بیاطلاع جلوه دهد. اگرچه سریال بیگناهان پیرامون شخصیتهای بسیاری است که در دروغ و راز غرق شدهاند، خود روایت و داستان سریال بیشتر علاقهمند است تا به جای اینکه به آرامی به بینندهها اطلاعات بدهد، به کاراکترها اجازه بدهد تا حقیقت را خودشان کشف نمایند.
جدا از فهرست کاراکترهای جذاب و به خوبی به تصویر کشیده شده، شاید قویترین جنبه سریال بیگناهان، مدیریت زمان است، کاری که دیگر سریالهای نوجوانه اخیر همانند سریال Runaways (فراریها) یا Cloak & Dagger (کلوک و داگر) با آن بسیار مشکل داشتند. اولین فصل از سریال بیگناهان با تنها هشت قسمت یک ساعتی، در مقایسه با سریالهای ابرقهرمانی نام برده شده در بالا و همچنین دیگر سریالهای کمپانی نتفلیکس، با سرعت قابلتوجهی روبهجلو حرکت میکند. در نهایت، این سریال کوچک و عجیب نوجوانانه، موفق میشود تا یک داستان روبهجلویی ارائه بدهد که همراه با کاراکترهای بزرگسال قانعکنندهای میباشد که داستان سریال حول کاراکترهای نوجوان و اصلی را با کیفیتتر میکند.
نوشته نقد فصل ۱ سریال The Innocents (بیگناهان) اولین بار در بزرگترین پایگاه خبری فیلم و سریال »» Bia2Mag. پدیدار شد.