نقد فیلم The Happytime Murders (قتلهای هپیتایم)
بیاتومگ – فیلم The Happytime Murders (قتلهای هپیتایم) تمام کمدی خود را از درون رفتار مضحک عروسکها و سبک بازی معمول ملیسا مککارتی استخراج میکند اما جوکها و شوخیها به سرعت منقضی میشوند. با نقد این فیلم همراه باشید.
عروسکگردان جیم هنسون و عروسکهایش تاثیری انکارناپذیر و ماندنی بر صنعت سرگرمی داشتهاند. از چهارچوب برنامه کودکانی همچون Sesame Street (سسمی استریت) و The Muppet Show (ماپت شو) گرفته تا طریف تاریکی از آن همچون انمیشن The Dark Crystal (بلور تاریک) و Labyrinth (هزارتو)، بینندههای نسل جوان با دیدن عروسکهای سبک هنسون و محتواهایی که توسط خود این مرد تولید شده، بزرگ شدهاند. میراث او با برنامههایی همچون سسمی استریت و دیگر برنامههای ماپت همچنان در جریان است و اکنون نیز با فیلمی سینمایی به نام قتلهای هپیتایم به راه خود ادامه میدهد. فیلم قتلهای هپیتایم توسط کمپانی هنسون آلترناتیو تولید شده، کمپانیای مخصوص آثار بزرگسالان که بخشی از کمپانی بزرگتری به نام جیم هنسون کمپانی میباشد. این فیلم رویکردی مرموز، کاراگاهی و با سبک نوآر برای این برداشت کمدی و بزرگسالانه از عروسکهای هنسون را در پیش میگیرد. فیلم قتلهای هپیتایم تمام کمدی خود را از درون رفتار مضحک عروسکها و سبک بازی معمول ملیسا مککارتی استخراج میکند اما جوکها و شوخیها به سرعت منقضی میشوند.
قتلهای هپیتایم یک کاراگاه سابق و اولین پلیس عروسکی به نام فیل فیلیپس با صداپیشگی بیل بارتا را دنبال میکند که در شهر لسآنجلس کالیفرنیا به عنوان یک کاراگاه خصوصی در حال کار است. با این حال، در حالی که در حال بررسی یک تهدید به اخاذی و باجگیری است، به طور اتفاقی به یک صحنه قتل برخورد میکند. مدتی کوتاه پس از آن، برادر خود فیل به نام لری شننیگانز با صداپیشگی ویکتور یرید به قتل میرسد و فیل متوجه این موضوع میشود که قاتل بازیگران سابق یک برنامه تلویزیونی از دهه ۸۰ میلادی به نام هپیتایم گنگ را هدف قرار داده است. به منظور حل پرونده، فیل باید با همکار سابقش به نام کاراگاه کانی ادواردز با بازی ملیسا مککارتی همکاری نماید اما از دوازده سال پیش که فیل با خفت و خواری اداره پلیس را ترک کرد، این دو نفر در کنار یکدیگر نبودهاند.
با این حال، زمانی که اکثر اعضای هپیتایم گنگ به قتل میرسند، فیل و کانی تصمیم به همکاری با یکدیگر میگیرند. متاسفانه، دوستدختر سابق فیل به نام جنی با بازی الیزابت بنکس، نفر بعدی در لیست قاتل میباشد و فیل مصمم است تا از او محافظت نماید. همانطور که فیل و کانی به پیدا کردن قاتل سریالی مسئول این قتلها نزدیکتر میشوند، عمیقتر در دنیای اعتیاد به شکر که عروسکها را به ستوه آورده، فرو میروند و همه اینها در حالی است که آنها مجبور به رویایی با واقعیتهای دنیایی میشوند که در آن، عروسکها نسبت به انسانها، شهروندان درجه دوم هستند. این تحقیقات زمانی بدتر میشود که مامور افبیآیی به نام کمپبل با بازی جوئل مکهیل شروع به دخالت در کار آنها میکند و فیل و کانی نیز متوجه میشوند که آنها به تمام کمکی که میتوانند بدست بیاورند، نیاز دارند که شامل کمکی از سوی منشی فیل به نام بابلز با بازی مایا رودولف میشود. با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا قادر خواهند بود تا قبل از اینکه خیلی دیر بشود، پرونده قتلهای هپیتایم را حل نمایند یا خیر.
فیلم قتلهای هپیتایم توسط پسر جیم هنسون به نام برایان هنسون کارگردانی شده و همین موضوع که کارگردان فیلم با عروسکگردانی آشنا است، سبب شده تا برنامهها و سازماندهی فیلم به مراتب از آن نفع ببرد. این فیلم عمدتا در به تصویر کشیدن عروسکهای دنیای خود به عنوان موجوداتی حساس و زنده موفق بوده، حتی اگر جزییات واقعی این اسطوره چندان دقیق و موشکافیشده نباشد. با این وجود، کاملا مشخص است که فیلم قتلهای هپیتایم میخواسته تا نسخهای از شهر لسآنجلس را به تصویر بکشد که در آن، انسانها و عروسکها در کنار یکدیگر زندگی میکنند و این دنیا نیز به لطف تلاشهای هنسون و عروسکگردانهای فیلم به طور باورپذیری شکل گرفته است. با این حال، فیلمنامه فیلم قتلهای هپیتایم نوشته تاد برگر بر اساس داستانی از برگر و دی آستین رابرتسون غیررضایتبخش و ناقص میباشد.
در حالی که داستان فیلم قتلهای هپیتایم دارای ساختاری همچون فیلمی کاراگاهی، رازآلود و نوآر کلاسیک میباشد که با روایت شدن اتفاقات فیلم توسط صدای فیل کامل میشود، جنبه تحقیقات جنایی فیلم کاملا استاندارد و قابل قبول است. فیلم تمام ویژگیهای معمول یک معمای قتل را در خود جای داده و چرخش اکت سوم فیلم نیز به اندازه کافی قابل پیشبینی است که کمتر احساس تعجببرانگیزی دارد و بیشتر شبیه به یک بخش دیگری از داستان میباشد. فیلم قتلهای هپیتایم همچنین به طرز ناشیانه تلاش میکند تا از دنیای مملو از عروسک خود به عنوان استعارهای برای طبقهبندی جامعه، نژادپرسی و تبعیض جنسیتی در آمریکای مدرن استفاده کند به طوریکه عروسکها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و هدفی برای جوک و لطیفههای توهینآمیز و کریه هستند. با این حال، این موضوعات به خوبی توسعه نیافتهاند و به هنگامی که داستان معمای قتل شروع میشود و سرعت میگیرد، آن موضوعات عمدتا فراموش میشوند. در عوض، وضعیتدهی به عروسکها به عنوان نژادی که از لحاظ تاریخی دائما مورد آزار و اذیت قرار داشتند، موثرتر و خندهدارتر نسبت به تفسیر اجتماعی هوشمندانهای است که فیلم میخواهد تا بینندهها آن را باور نمایند.
شاید موفقترین جنبه فیلم قتلهای هپیتایم، زوج عجیب فیل و کانی میباشد. در طی مختصر زمانی که فیلم خندهدارتر از بقیه آن است، پویایی و جنبش بین فیل و کانی به خوبی عمل میکند اما این پویایی زیر بار سنگین سبک معمول مککارتی و همچنین اصرارهای فیلم به این موضوع که خندهدارترین جوکها همان قرار گرفتن یک عروسک در وضعیت و رفتارهای بزرگسالانه و مضحک همچون فحاشی، مصرف مواد مخدر، به قتل رسیدن یا داشتن رابطه جنسی میباشد، کمر خم کرده است. سبک معمول مککارتی نیز شامل جیغ و دادهای بلند، شریک شدن در برخی شیطنتهای بزرگسالانه و جوکهای بسیاری در مورد اینکه چقدر شبیه یک مرد به نظر میرسد، میباشد. با این وجود، جدای از مککارتی و بارتا، جمع بازیگران شامل اندکی بازیکنان قوی است. الیزابت بنکس و مایا رودولف، هر دو بسیار باحرارت و خندهدار هستند که احساس میشود آنها در فیلم متفاوتی قرار دارند؛ اگرچه آنها تنها نقشهای بسیار کوچکی در فیلم دارند اما در نقشآفرینی نقشهای خود به نام جنی و بابلز بسیار خوب عمل کردند. علاوه بر این، همانطور که قبلا اظهار شده بود، عروسکگردانها در جان دادن به کاراکتر عروسکها به صورت فردی بسیار موفق بودند.
در نهایت، به نظر میرسد که در ابتدا کسی ایده ساخت فیلم عروسکی-انسانی با رده سنی بزرگسالان را داده و کل داستان، فیلمنامه و بازیگران از آنجا شکل گرفته است. در سراسر فیلم، کاراکترها در وضعیت و موقعیتهای مختلفی قرار میگیرند که اگر با انسانها به تصویر کشیده میشد، گستاخانه یا خشن میبودند اما تنها به این دلیل که این وضعیتها توسط عروسکها به تصویر کشیده، هدفی و نیتی خندهدار و سرگرمکننده دارند. تریلرهای فیلم قتلهای هپیتایم به طور کامل آنچه که از این فیلم میتواند انتظار داشت را ترسیم کرده بود. پس فیلم قتلهای هپیتایم احتمالا همان چیزی خواهد بود که بینندهها با دیدن تریلرها انتظارش را داشتند اما این همچنین به معنای آن است که جدا از مهارت فنی برای به تصویر کشیدن عروسکها، این فیلم هیچ تلاشی برای انجام کاری انقلابی و پیشگامانه نمیکند.
بدین ترتیب، کسانی که تریلرهای فیلم قتلهای هپیتایم یا حتی ژانر کمدی عروسکی بزرگسالانه فیلم نظر آنها را جلب نموده، احتمالا این فیلم را سرگرمکننده میدانند و در طی یک ساعت و نیم آن ازش لذت میبرند. طرفداران ملیسا مککارتی و سبک کمدی وی نیز باید بدانند که همانند دیگر فیلمهای وی در طی دهه گذشته، او در این فیلم مقدار بسیاری شوخی و طنز به ارمغان آورده است. با این حال، با اینکه جیم هنسون همچنان یکی از میراثهای ماندگار هالیوود باقی خواهد ماند اما به نظر میرسد که مقدر شده تا فیلم قتلهای هپیتایم یکی از آثار فراموششدنیتر کمپانی جیم هنسون باشد.
امتیاز: ۳/۱۰
نوشته نقد فیلم The Happytime Murders (قتلهای هپیتایم) اولین بار در بزرگترین پایگاه خبری فیلم و سریال »» Bia2Mag. پدیدار شد.