در مدح و ذم کوروساوا؛ چرا فیلم «هفت سامورایی» بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان است؟
دیجیکالا مگ – منبع جامع اخبار و مقالات تخصصی در حوزهی تکنولوژی، بازیهای کامپیوتری، فرهنگ و هنر، سلامت و زیبایی و سبک زندگی
فیلم حماسی «آکیرا کوروساوا» (Akira Kurosawa) در صدر نظرسنجی بی.بی.سی میان صد فیلم برتر غیر انگلیسی زبان کل تاریخ سینما قرار گرفت. اما نکته جالب اینجاست که موفقیت بینالمللی کارگردان ژاپنی فیلم هفت سامورایی در کشور زادگاهش هیچوقت تا این حد بازتاب نداشته است.
سال ۱۹۷۱ کوروساوا اقدام به خودکشی میکند و فیلمهای بعدی او «درسواوزلا» (۱۹۷۵)، «کاگهموشه» (۱۹۸۰) و «آشوب» (۱۹۸۵) فقط به لطف حمایت تحسینکنندگانش در شوروی، آمریکا و فرانسه است که نجات پیدا میکنند.
«هفت سامورایی» محصول ۱۹۵۴ به کارگردانی آکیرا کوروساوا فیلم حماسی سیاه و سفیدی است که برای دیدنش باید سه ساعت و نیم وقت بگذارید. فیلمی که داستانش در ژاپن جنگزده قرن شانزدهم اتفاق میافتد. توضیحش سخت است ولی فیلم «هفت سامورایی» رتبه اول را میان صد فیلم خارجیزبان در نظرسنجی بی.بی.سی کسب کرده است و از میان منتقدانی که در این نظرسنجی شرکت کردهاند ۴۱ نفر (۲۰ درصد کل منتقدان) به آن رای دادهاند. یعنی در مجموع کوروساوا یکی از محبوبترین کارگردانان است. سه تا از فیلمهایش یعنی «راشومون»، «زیستن» و «آشوب» به جز «هفت سامورایی» در فهرست صد فیلم قرار دارند. با این همه باید گفت که مقبولیت جهانی کوروساوا به کشورش نرسیده و منتقدان ژاپنی که در این نظرسنجی شرکت کردند هیچکدام به «هفت سامورایی» یا هیچکدام از فیلمهای دیگر کوروساوا رای ندادند.
آنها استعدادهایی را که بیشتر در خانه رشد کرده و شناخته شده بودند مثل یاسوجیرو اوزو و کنزو میزوگوچی را انتخاب کردند. اما احتمالا باید چنین اتفاقی را پیشبینی میکردیم. حتی در اوج سالهای موفقیت کوروساوا در فیلمسازی، او اغلب در خارج از کشور خودش ارج و قرب بیشتری داشت و احترام بیشتری میدید.
با این موضوع شروع کنیم که او اولین کارگردان ژاپنی بود که با فیلم «راشومون» توانست در سال ۱۹۵۱ شیر طلای جشنواره ونیز را دریافت کند و تحسینهای زیادی از سوی منتقدان بینالمللی نثارش شد. و فیلم «هفت سامورایی» قطعا بخشی از محبوبیتش را مدیون این است که در دوران پیشا ویدیو یکی از اولین فیلمهای ژاپنی بود که در غرب مخاطبان زیادی آن را دیدند. فیلم فرهنگی را به ببینده غربی معرفی میکرد که غریب و با این حال جذاب و درگیرکننده بود. و برای مخاطبانی در دسترس قرار گرفته بود که از بدو تولد با فیلمهای وسترن غربی بزرگ شده بودند.
در سالهای آخر کوروساوا قصد داشت که شور و شوقش را نسبت به فیلمهای جان فورد کمتر نشان بدهد اما این دستاورد او بود که آیینها و عناصر وسترن را با ژانرهای جدید ژاپنی رادیکال و تندرو درهم بیامیزد؛ شمشیربازی و درام تاریخی جزو چیزهایی بودند که از سینمای ژاپن وام گرفت.
«هفت سامورایی» بذر قصهاش را درست همان اول کار میکارد. وقتی گروهی از راهزنان تصمیم میگیرند تا فصل درو صبر کنند و بعد به دهکدهای در کوهستان یورش ببرند. یک کشاورز از تصمیم آنها باخبر میشود، و سریع این خبر بد را به همولایتیهایش اطلاع میدهد. بعد از مقداری ناله و شیون آنها به این نتیجه میرسند که برای محافظت از خودشان سامورایی اجیر کنند. اما از آنجایی که کاملا فقیر هستند همه چیزی که میتوانند در ازای این کار به سامورایی بدهند، برنج است.
بعد از آن ما نمایندگان دهکده را در ماموریتشان میبینیم که تقریبا غیرممکن بنظر میرسد. اینکه از یک سامورایی مغرور درخواست کنند تا به دلایل ذکر شده به آنها بپیوندد. بعد از چند عقبنشینی اساسی، اتفاقی به جنگجوی کهنهکار به نام کامبی (با بازی تاکاشی شیمورا، یکی از محبوبترین بازیگران کوروساوا) برخورد میکنند. کامبی با زدن دنباله ریشاش آنها را مبهوت میکند. (آن قسمت تزیینی ریش یکی از نمادهای ساموراییها به شمار میرفته است). درنتیجه این تغییر قیافه جنگجو توانسته خودش را جای یک راهب جا بزند و کودکی را که توسط یک دزد گروگان گرفته شده بود، نجات بدهد.
وقتی کامبی باتجربه توسط افراد دهکده قانع میشود، فیلم به سمت سکانسهای اصلی میرود که مربوط به جمع شدن تیم ساموراییهاست. بخشی که در همه فیلمهای اکشن و سرقتی قسمت اصلی اثر است. یکی بعد از دیگری شش رونین دیگر (رونینها ساموراییهای بدون ارباب و استاد و آموزگار بودند) متقاعد میشوند که در این ماموریت که تقریبا یک خودکشی محسوب میشود شرکت کنند. ماموریتی که برایشان نه شهرت درپی دارد و نه پول.
این شش نفر عبارتند از: یکی از رفقای قدیمی کامبی در زمان جنگ، یک کماندار حرفهای، یک آدم سرخوش که مقامش تا حد یک هیزمشکن پایین آمده، یک استاد شمشیربازی که فقط میخواهد در هنرش به کمال برسد و یک سامورایی جوان که هنوز کار بزرگی انجام نداده اما این ماموریت برایش به معنای این است که مردانگیاش را ثابت کند.
و در نهایت کیکوچیو را داریم (توشیرو میفونه که کوروساوا علاقه ویژهای به او داشت) متکبر نیمه دیوانهای که درخواستش برای اینکه عضوی از ساموراییها شود تقریبا بلافاصله شبیه یک افسانه به تصویر کشیده میشود. او در مقابل مسخرهبازیها دیگران شانه بالا میاندازد و در حالی که بقیه به سمت دهکده با هم در حرکت هستند دنبالشان به راه میافتد.
خشم و تعلیق
در پرده دوم ساموراییها را میبینیم که زمینهایی را که قرار است از آنها دفاع کنند مورد بررسی قرار میدهند. آنها کشاورزان را به سلاح مجهز میکنند. و آن سامورایی جوان هم عاشق یکی از دخترهای دهکده میشود که پدرش او را از چشم این مهمانان جدید دهکده پنهان کرده بود.
همه با کیکوچیو مثل یک دلقک برخورد میکنند. اما در حقیقت اوست که فاصله میان خودشان و کشاورزان میزبان را از میان برمیدارد. و فروتنیاش را با بیان اینکه خودش پسر یک کشاورز بوده به آنها نشان میدهد. بخشی از حقایق از طرف هر دو گروه فاش میشود.
اهالی دهکده فریبکار هستند و در گذشته یک سامورایی ولگرد را به قتل رساندهاند اما خود آنها قربانیان طبقه جنگجو هستند که خانههای آنها را به آتش میکشند و غذایشان را میدزدند و زنانشان را میربایند.
بعد از اینکه همه این صحنهها با وسواس خاصی چیده میشوند، یک ساعت و نیم آخر فیلم به جنگ و جدال میگذرد. نبرد به اوج میرسد، آنها زیر باران سیلآسا خیس آب میشوند. و این آشفتگی به طرز درخشانی شبیه یک رقص کارگردانی شده است؛ جنگجویان به این طرف و آن طرف میدوند و در گل و لای میغلتند، اسبها سر میخورند، تیرها و گلولهها شلیک میشوند. و همه اینها با چند دوربین ثبت شده است که مخاطب را در دل اکشن قرار میدهد. ما همیشه میدانیم که چه کسی مربوط به کدام جبهه است، هر کدام از کاراکترها در لحظه کجا هستند و چه کار میکنند، و به لطف آن پرچم اینفوگرافیک دقیقا میدانیم که چند نفر از راهزنان کشته شدهاند و چند نفر به جا ماندهاند. البته ساموراییها هم تلفاتی میدهند و چون تا این لحظه ما آنها را به خوبی شناختهایم هر مرگ در این سمت برایمان دردناک و سخت است.
کوروساوا به دنبال «هفت سامورایی» فیلمهای دیگری با سنت شمشیربازی میسازد از جمله «یوجیمبو» (۱۹۶۱) و «سانجورو» (۱۹۶۲) اما بنظر میرسد هر چقدر نمودار محبوبیتش در غرب بالاتر میرود در سرزمین خودش به صورت عکس عمل میکند. سرزمینی که خودش تعلیق زیادی دارد.
اگر برای غربیها فیلمهای کوروساوا تا این حد جذاب است شاید معنایش این است که به اندازه فیلمهای آرامتری که میزوگوچی یا اوزو میسازند منبع معتبر و موثقی برای فرهنگ ژاپن نیست. در میان اغتشاش هنرمندانه موجهای نوی سینما و برخورد فرهنگها در دهه ۶۰ میلادی، دو فیلم آخر کوروساوا برای کمپانی توهو شکست سختی میخورند. و بیمیلی او از اینکه از تولیدات حماسی به آثار کوچک جمع و جور رو بیاورد باعث میشود که کمکم صدایش خاموش شود.
سال ۱۹۷۱ کوروساوا اقدام به خودکشی میکند و فیلمهای بعدی او «درسواوزلا» (۱۹۷۵)، «کاگهموشه» (۱۹۸۰) و «آشوب» (۱۹۸۵) فقط به لطف حمایت تحسینکنندگانش در شوروی، آمریکا و فرانسه است که نجات پیدا میکنند.
اما به همان اندازه که فیلمهای سامورایی کوروساوا از وسترنهای هالیوود تاثیر گرفتهاند، روی سینمای غرب تاثیرگذار شدهاند. نه تنها از روی فیلم «هفت سامورایی» کوروساوا در هالیوود دو نسخه، یکی سال ۱۹۶۰ و دیگری سال ۲۰۱۶، ساخته شد که حتی در فیلمهای علمی-تخیلی و انیمیشنها هم تاثیرگذار بود. «یوجیمبو» (که خودش اقتباسی از «خرمن سرخ» دشیل همت بود) روی «یک مشت دلار» سرجیو لئونه به صورت مستقیم تاثیر گذاشت. فیلمی که سرآغاز موج وسترنهای اسپاگتی بود.
این تاثیرگذاری نشانهای است که جذابیت «هفت سامورایی» در احساسات و اسطورهشناسی است که فقط منحصر به ژاپن دوره فئودالها نمیشود. بلکه چیزی جهانشمول است.
کوروساوا پیامآوری است که در کشور خودش قدر ندید. اما بعد از شش دهه بزرگترین فیلم او همچنان یک استاندارد طلایی برای فیلمهای اکشن است که هم هیجانانگیز و هم منسجم هستند. آن خشم انسانی حماسی فیلم برای نسلها مخاطبان را در سرتاسر جهان تکان خواهد داد و هیجانزده میکند.
بیشتر بخوانید:
۴ فیلم ایرانی در میان ۱۰۰ فیلم برتر غیرانگلیسی زبان تاریخ سینما
۲۵ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان که حتما باید ببینید
منبع: BBC
The post در مدح و ذم کوروساوا؛ چرا فیلم «هفت سامورایی» بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان است؟ appeared first on دیجیکالا مگ.