گرانقیمتترین بازیگران مرد سینمای ایران؛ از اکبر عبدی تا محمد رضا گلزار
در نظام عرضه و تقاضا و در سینمایی که به شکل طبیعی جریان دارد، دستمزدها براساس عرف بازار تعیین میشود و عرف بازار چیزی جز خواست تماشاگر نیست؛ تماشاگری که حاضر است برای تماشای بازیگر محبوبش بلیت بخرد و تا زمانی که تعداد چنین تماشاگرانی بالا و تضمینکننده سود اقتصادی است، طبیعی است که دستمزدها هم بالا باشد؛ هرچند در سینمای ایران بازیگرانی داشتهایم که بدون محبوبیت چشمگیر و تماشاگران پرتعداد بالاترین دستمزدها را دریافت کردهاند.
در چنین مواردی یا پای سرمایه دولتی درمیان بوده و یا سرمایه مشکوکی از بخش بهظاهر خصوصی وارد عرصه تولید شده است. آنچه پیشرو دارید مروری است بر تعدادی از نامهای محبوب این چهاردهه که در چرخه اقتصادی سینمای ایران نقش مهم و تاثیرگذاری ایفا کردهاند.
فرامرز قریبیان؛ حرفهای
با شمایل مردانهاش در طیفی متنوع از فیلمهای اکشن از نوع تاریخی- مذهبی مثل «سفیر» (فریبرز صالح) تا جنگی مانند «کانیمانگا» (سیفالله داد) ظاهر شد و بسیار هم محبوب و پرطرفدار بود. در تعدادی از پرتماشاگرترین فیلمهای دهه ۶۰، فرامرز قریبیان بهعنوان بازیگر اصلی ظاهر شده است. از فیلمهای حماسی جنگی چون «پایگاه جهنمی» (اکبر صادقی) و کانیمانگا گرفته تا اکشن شهری مانند «سناتور» (مهدی صباغزاده) و حتی ملودرام خانوادگیای مثل «گمشده» (مهدی صباغزاده). قریبیان در دورانی که وزارت ارشاد حساسیت ویژهای روی دستمزد بازیگران داشت، بازیگری پرطرفدار و تعیینکننده در گیشه بود.
وقتی فیلمبرداری «مرگ پلنگ» (فریبرز صالح) طولانی شد قریبیان پس از پایان قراردادش خواهان تمدید و دریافت دستمزد برای قرارداد تازه شد. اتفاقی که امروز طبیعی بهنظر میرسد در دهه ۶۰ باعث شکایت تهیهکننده به ارشاد و درنهایت یکسال ممنوعالکاری برای یکی از بیحاشیهترین بازیگران تاریخ سینمای ایران شد. فرامرز قریبیان از اواسط دهه ۶۰ تا اواسط دهه۷۰، پرکار، موفق و محبوب بود و دستمزد بالایی هم میگرفت. در دورانی که هزینه تمامشده یک فیلم سینمایی بین ۴ تا ۵ میلیون تومان بود قریبیان دستمزد یکمیلیون تومانی هم گرفته است.
در نظام عرضه و تقاضا و در سینمایی که به شکل طبیعی جریان دارد، دستمزدها براساس عرف بازار تعیین میشود و عرف بازار چیزی جز خواست تماشاگر نیست؛ تماشاگری که حاضر است برای تماشای بازیگر محبوبش بلیت بخرد و تا زمانی که تعداد چنین تماشاگرانی بالا و تضمینکننده سود اقتصادی است، طبیعی است که دستمزدها هم بالا باشد؛ هرچند در سینمای ایران بازیگرانی داشتهایم که بدون محبوبیت چشمگیر و تماشاگران پرتعداد بالاترین دستمزدها را دریافت کردهاند.
در چنین مواردی یا پای سرمایه دولتی درمیان بوده و یا سرمایه مشکوکی از بخش بهظاهر خصوصی وارد عرصه تولید شده است. آنچه پیشرو دارید مروری است بر تعدادی از نامهای محبوب این چهاردهه که در چرخه اقتصادی سینمای ایران نقش مهم و تاثیرگذاری ایفا کردهاند.
اکبر عبدی ؛ قند مکرر
«وقتی تهیهکننده پولدار میشود چرا من حقم را نگیرم؟»؛ این مشهورترین اظهارنظر اکبرعبدی در دهه۶۰ است. او وقتی که به جرم درخواست دستمزد بالا از سوی وزارت ارشاد ممنوعالکار شد، در گپی کوتاه با ماهنامه فیلم، از تهیهکنندهای گفت که میخواست در فیلمی او را قنداق کند و پستانک در دهانش بگذارد. عبدی برای بازی در این فیلم دستمزدی ۵میلیون تومانی طلب کرده بود که با معیارهای سینمای ایران در انتهای دهه۶۰ خیلی بالا محسوب میشد.
بعد هم ارشاد وارد ماجرا شده و اکبر عبدی را ممنوعالکار کرده بود. عبدی از اوایل دهه۶۰ به سینما آمد و از همان ابتدا هم بازیگر گرانی بود؛ بازیگر گرانی که تهیهکننده میدانست پولی که بابت دستمزد به او میدهد برایش سود اقتصادی بههمراه دارد. البته دستمزد بالای عبدی مربوط به فیلمهای تجاریاش بود و او برای بازی در «اجارهنشینها» (داریوش مهرجویی)، «ای ایران» (ناصر تقوایی)و «ناصرالدین شاه آکتور سینما» (محسن مخملباف) دستمزد زیادی نگرفت. بازیگر پرطرفدار دهه۶۰ با تمام فرازونشیبهایش در دهههای ۷۰ و ۸۰ نیز توانست همچنان محبوب بماند و بالاترین دستمزدها را بگیرد.
خسرو شکیبایی؛ آداب بیقراری
وقتی شاهنقش زندگیاش، حمید هامون را بازی کرد ۴۵ سالگی را پشتسر گذاشته بود، نزدیک به یکدهه سابقه فعالیت بازیگری در سینما داشت و سابقه کارش در تئاتر به ابتدای دهه۴۰ و فعالیتش در دوبله به اواخر این دهه بازمیگشت.
از همان اولین نمایشهای «هامون» (داریوش مهرجویی) در هشتمین جشنواره فیلم فجر تا نزدیک به ۲۰سال بعد، یعنی روزی که مردم به آرامگاه ابدی بدرقهاش کردند، محبوب قلبها بود. خسرو شکیبایی با آن آشفتگیها، دویدنها و نرسیدنهایش، کاراکتر تازهای را به سینماروها معرفی کرد. در دهه۷۰ حضور شکیبایی در هر فیلمی یک اتفاق مهم بود. پیشنهادهایش فراوان و دستمزدش هم بالا بود. یکی از ۳بازیگر سینمای ایران بود که بالاترین دستمزدها را دریافت میکرد.
ابوالفضل پورعرب؛ جوان اول دهه۷۰
در اولین گام با «عروس» (بهروز افخمی) آمد و به همه اطمینان داد که ستارهای تازه متولد شده است. ابوالفضل پورعرب با بازی در یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران که نقطه پایانی به یک دوران و منادی دورانی تازه بود نشان داد، هم قابلیت و استعداد قابلتوجهی دارد و هم میتواند ستارهای پولساز باشد. پورعرب عاشق شد، عینک دودی به چشم زد، سوار موتور شد، در خیابانهای تهران به تعقیب و گریز پرداخت و ستاره محبوب سینماروها لقب گرفت.
در نیمه اول دهه۷۰، پورعرب به همراه جمشید هاشمپور بالاترین دستمزد را میان بازیگران سینما میگرفت. در روزگاری که متوسط پرداخت دستمزد به بازیگران حدود ۲میلیون تومان بود پورعرب مثل هاشمپور دستمزد ۸میلیونی میگرفت. ستاره اقبالش از ابتدای دهه۸۰ رو به افول گذاشت و به تدریج به حاشیه رفت و روزگار هم با او خوب تا نکرد.
پرویز پرستویی؛ستاره- بازیگر
پرویز پرستویی هر قدر در دهه۶۰ قدر ندید و کوششهایش بهندرت دیده شد، در دهه۷۰ توانست اوج بگیرد و قابلیتهایش را به نمایش بگذارد. کمال تبریزی بعد از دیدن بازی فوقالعاده پرستویی در «آدم برفی» او را برای حضور در «لیلی با من است» انتخاب کرد.
این کمدی جنگی سنجیده، پرستویی را به بازیگری محبوب تبدیل کرد و کمی بعد با «آژانس شیشهای» (ابراهیم حاتمیکیا) اسطوره حاجکاظم شکل گرفت. پرستویی در دوران اوجش به شکل قهرمان، هم کمدین درخشانی بود (در سلسله همکاریهایش با محمدرضا هنرمند در «مرد عوضی» و «مومیای۳» ) و هم به قهرمان تراژیک حاتمیکیا معنا و مفهوم میبخشید. در نیمه دوم دهه۷۰، پرستویی با فاصله، محبوبترین بازیگر مرد سینمای ایران بود و البته پولسازترینشان. ۴۰۰میلیون تومان، دستمزد پرستویی برای یکیدو فیلم آخرش بوده است.
بهرام رادان ؛ ۲ خط موازی
میان بازیگران جوانی که در ابتدای دهه۸۰ به میدان آمدند، بهرام رادان شاید از معدود چهرههایی باشد که از میان ضعیفترین نمونههای سینمای تجاری به میدان آمد ولی خیلی زود، چهره شد، در فیلمهای کارگردانهای مهم بازی کرد، استعدادش را به نمایش گذاشت، ۲ بار سیمرغ گرفت، منتقدان ستایشاش کردند و… .
بازیگر جوان فیلم پرفروش ولی نکوهششده «شور عشق» (نادر مقدس) خیلی زود با کارگردانهای شاخصی چون مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، رخشان بنیاعتماد و بهروز افخمی همکاری کرد. بهرام رادان خیلی بازیگر تعیینکنندهای در رقم زدن سرنوشت اقتصادی فیلمها نبوده ولی وزن و اعتبارش غیرقابل انکار است؛ اعتباری که باعث میشود دستمزدش از ۴۰۰میلیون تومان کمتر نباشد.
امین حیایی؛ سرخوشی تمامنشدنی
از بهترین استعدادهای بازیگری سینمای ایران که زمانی معروف بود و در فیلمهای بد هم خوب بازی میکند، پس از سالها در حاشیه ماندن و بازی در نقشهای کماهمیت، در دهه ۸۰ ستاره اقبالش ظهور کرد. هیچ بازیگری در دهه ۸۰ به اندازه حیایی پولساز نبود. ستارهمحوری سینمای بدنه که در این دهه سراغ ژانر کمدی رفت و امین حیایی حکم گنجینه را برای سازندگان فیلمهای طنزآمیز داشت.
حیایی در دوران اوجش یکی از گرانترین بازیگران سینمای ایران بود. در انتهای دهه ۸۰ دستمزدی رویایی برای بازی در «قلادههای طلا» (ابوالقاسم طالبی) گرفت و بعد از آن دچار افول شد. حالا و در میانسالی، حیایی گزیدهکارتر شده و درخشش خیرهکنندهاش در «شعلهور» (حمید نعمتالله) نشان میدهد که پس از ۲۵سال هنوز هم برگهای رونکردهای در عرصه بازیگری دارد.
محمدرضا گلزار ؛ آقای سوپراستار
تا سالها از معدود بازیگران سینمای ایران بود که تماشاگر فرصت تماشایش را در هر فیلمی و با هر کیفیتی از دست نمیداد. به تعبیری گلزار تنها کسی بود که کاملا با معیارهای ستاره پولساز انطباق داشت. استعدادش در فیلم تلخ «بوتیک» (حمید نعمتالله) نمایان شد ولی او باز هم به بازی در فیلمهای تجاری پرداخت و تا آستانه همکاری با مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمیکیا و بهرام بیضایی پیش رفت ولی به شکل عجیبی این اتفاق برایش رخ نداد.
دستمزد ۲۳میلیون تومانی برای« توفیق اجباری» در سال ۸۵ در زمان خود یک رکورد محسوب میشد و چند سال بعد برای بازی در «دموکراسی تو روز روشن» (علی عطشانی)، برای ۳روز فیلمبرداری ۹۰میلیونتومان دستمزد گرفت. همچنان که اولین بازیگر سینمای ایران بود که دستمزد ۲۰۰میلیونی گرفت.
نوشته گرانقیمتترین بازیگران مرد سینمای ایران؛ از اکبر عبدی تا محمد رضا گلزار اولین بار در نقد فارسی. پدیدار شد.