۱۰۱ فیلمنامه برتر تاريخ سينما
دیجیکالا مگ – منبع جامع اخبار و مقالات تخصصی در حوزهی تکنولوژی، بازیهای کامپیوتری، فرهنگ و هنر، سلامت و زیبایی و سبک زندگی
اتحادیه فیلمنامهنویسان آمریکا خودش ترکیبی از دو گروه انجمن فیلمنامهنویسان آمریکا، شرق (مستقر در نیویورک) و انجمن فیلمنامهنویسان آمریکا، غرب (مستقر در لسآنجلس) است. طبق یک رویه قدیمی انجمنهای مستقر در ساحل شرقی یعنی نیویورک گروههای روشنفکرتر هستند و مقیمان لسآنجلس بدنه جریان اصلی هنر از جمله سینما و تئاتر را تشکیل میدهند. طبق نظرسنجی از این دو انجمن، اتحادیه فیلمنامهنویسان آمریکا ۱۰۱ فیلمنامه برتر تاریخ سینما را انتخاب کرده است. فیلمنامههایی که اکثر قریب به اتفاقشان، حداقل در صدر جدول، آثار کلاسیک هستند. در میان ده فیلم اول دو بار نام بیلی وایلدر کبیر آمده است. از معاصرها برادران کوئن، چارلی کافمن و کوئنتین تارانتینو اسمهای شاخص این فهرست هستند که البته در رده دهم به بعد قرار میگیرند. لیست کامل فیلمنامههای برتر تاریخ سینما را در پایان مطلب میتوانید بخوانید. درباره ده فیلمنامه برتر توضیحات مفصلتری به نقل از اتحادیه فیلمنامهنویسان نوشتهایم.
کازابلانکا (مایکل کورتیز/ ۱۹۴۲)
ساخته مایکل کورتیز با بازی همفری بوگارت و اینگرید برگمن داستان عاشقانه ریک و الزا در میانه جنگ جهانی را روایت میکند. الزا سالها پیش در پاریس با ریک آشنا شده و عاشق هم شدهاند اما به خاطر مصلحت گروههای مقاومت با ویکتور ازدواج کرده و بیخبر از ریک رفته. تمام این سالهای دوری ریک را تبدیل به آدم تلخی کرده است تا این که دوباره در کازابلانکا به هم برمیخورند.
سال ۱۹۴۲ رابرت باکنر فیلمنامهنویس یادداشتی به دفتر هال والیس تهیهکننده فرستاد. کمپانی برادران وارنر حقوق ساخت فیلم سینمایی از روی نمایشنامه «همه به کافه ریک میروند» را خریده بود و باکنر درباره آن نوشت: «اگر برای خرید حقوق این نمایشنامه انقدر پول نداده بودیم راحتتر میتوانستم احساسم را نسبت به آن ابراز کنم. بعضیها ممکن است از آن خوششان بیاید و نکات مورد انتقاد من به دردشان نخواهد خورد. من از نمایشنامه اصلا خوشم نیامد. موقعیت و شخصیتها برایم باورپذیر نبودند و روابط اصلی کاملا آشفته و قابل ممیزی است.» با این حال برادران اپستاین درست سه روز پیش از موعد شروع فیلمبرداری و هوارد کوچ یک هفته قبلتر فیلمنامهشان را تمام کردند و تهیهکنندهها هم چراغ سبز نشان دادند. هر سه فیلمنامهنویس در حال آمادهباش تا پایان فیلمبرداری بودند تا هروقت لازم شد تغییراتی در فیلم اعمال کنند. نکته جالب این که برادران اپستاین و کوچ هیچوقت در یک اتاق مشترک روی فیلمنامه کار نکردند. کوچ خاطره جالبی از فیلمنامه تعریف میکند: «وقتی ما کار را شروع کردیم فیلمنامه هنوز تمام نشده بود. اینگرید برگمن پیش من آمد و گفت: «من باید کدام مرد را بیشتر دوست داشته باشم؟» جواب دادم: «نمیدانم». میدانید ما حتی نمیدانستیم پایانبندی فیلم باید چطور باشد.»
پدرخوانده (فرانسیس فوردکوپولا/ ۱۹۷۲)
داستان خانواده مافیایی کورلئونه است. پسر کوچکتر یعنی مایکل که بیش از همه اعضای خانواده موردعلاقه دون کورلئونه بزرگ است، میخواهد از مافیای خانواده کناره بگیرد اما اتفاقاتی میافتد که درنهایت مشخص میشود او جانشین برحق پدرش است.
ماریو پوزو زمانی که قرارداد چاپ کتاب «پدرخوانده» را با ناشر امضا کرد ورشکسته بود. از آن طرف فرانسیس فوردکوپولا پسر یک آهنگساز فیلم مشهور بود که در دانشگاه UCLA درس خوانده و همان جا بهخاطر نوشتن یک فیلمنامه هم برنده جایزه شده بود. پیتر بارت قبل از این که رمان پوزو چاپ شود آن را پیش مدیران استودیوی پارامونت برد. وقتی که داستان فقط یک طرح ۲۰ صفحهای بود. کتاب پوزو تبدیل به یکی از پرفروشها شد و ۱۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسید. برخی از کاراکترهای کتاب و فیلمنامه پوزو از روی پنج خانواده مافیایی در نیویورک اقتباس شده بودند.
محله چینیها (رومن پولانسکی/ ۱۹۷۴)
جیک گیتس یک کارآگاه خصوصی است که استخدام میشود تا به پروندههایی رسیدگی کند که برخی از کلهگندههای شهر در آن درگیر هستند. این وسط ائولین هم برای یک پرونده سراغش میآید. زنی که گذشته تاریکی دارد. او و جیک کنار هم به جنگ اتفاقات پیش رو میروند.
رابرت تاونی فیلمنامهنویس یکی از بهترین فیلمهای رومن پولانسکی در دانشگاه فلسفه خوانده بود. کمپانی پارامونت سال ۱۹۷۳ به او ۱۷۵هزار دلار به او پیشنهاد داد تا فیلمنامه «گتسبی بزرگ» را بنویسد. اما به جایش او اصرار داشت که روی پروژه شخصی خودش کار کند و فقط ۲۵هزار دلار دستمزد بگیرد. رابرت تاونی جایی گفته که پایانی را که در ابتدا برای فیلم متصور بوده نتوانسته در فیلمنامه بیاورد. چون درست دو هفته پیش از شروع فیلمبرداری یکی گفته: «اسم این فیلم «محله چینیها» است و ما حتی یک سکانس هم در محله چینیها نداریم.» رابرت تاونی با نوشتن فیلمنامه «محله چینیها» در اصل قصد داشت که یک فیلمنامه کارآگاهی بنویسد. رابرت تاونی ۲۰ نسخه پیشنویس برای این فیلمنامه نوشت تا درنهایت راضی شد.
همشهری کین (اورسن ولز/ ۱۹۴۱)
وقتی چارلز فاستر کین، غول مطبوعات از دنیا میرود گزارشگران دنبال زیر و رو کردن زندگیاش میروند تا معنای کلمه آخری را که گفته دریابند: رزباد.
اورسن ولز وقتی در نوشتن فیلمنامه «همشهری کین» با هرمان منکیهویچ همکاری کرد فقط ۲۴ سال داشت. منکیهویچ پیش از آنکه به هالیوود بیاید سردبیر بخش نمایشنامه نیویورکر بود. منکیهویچ و ولز برای نوشتن این فیلمنامه زندگینامههای زیادی را خواندند و بررسی کردند. ولز بخشی از زندگی خودش را وارد فیلمنامه کرد و منکیهویچ هم از روی داستان زندگی غول نشر، ویلیام راندولف هرست فیلمنامه را پیش برد. نوشتن اولین نسخه فیلمنامه توسط منکیهویچ فقط حدود شش هفته طول کشید. بخش زیادی از این شش هفته را هم در بستر بیماری در بیمارستان بود. ولز البته بعدتر گفت که ویلیام هرست تنها منبع آنها برای نوشتن فیلمنامه «همشهری کین» نبود. وقتی فیلم به نمایش درآمد منتقدان ستایشاش کردند اما در گیشه شکست خورد.
همه چیز درباره ایو (جوزف.ال.منکیهویچ/ ۱۹۵۰)
مارگو یک بازیگر مشهور تئاتر است که تقریبا پا به سن گذاشته. او در پشت صحنه یکی از نمایشهایش با بازیگری جوان و مشتاق به اسم ایو آشنا میشود که شیفته کارهای مارگوست. مارگو با ایو رابطه دوستانه برقرار میکند و به جایی میرسد که به او بیشتر از هر کسی اعتماد دارد. اما ایو در حقیقت از مارگو استفاده میکند تا از پلههای شهرت بالا رود.
جوزف منکیهویچ برادر هرمان منکیهویچ است. برادرش که فیلمنامهنویس «همشهری کین» بود سال ۱۹۲۹ برای او کاری در برلین دست و پا کرد که برای فیلمهای صامت فیلمنامه بنویسد. فیلمها که ناطق شدند منکیهویچ اول دیالوگنویس و بعد فیلمنامهنویس فیلمهای ناطق شد. فیلمنامه «همه چیز درباره ایو» براساس داستان واقعی یک هنرپیشه اتریشی به اسم الیزابت برگنر نوشته شد. قصه اول تبدیل به نمایشنامه رادیویی شد و بعد فاکس حقوق این داستان را به قیمت ۳۵۰۰دلار خرید تا فیلمی از روی آن ساخته شود. بتی دیویس که نقش مارگو را در فیلم بازی میکرد بعدها گفت که منکیهویچ با نوشتن چنین فیلمنامه و کاراکتر درخشانی کارنامه کاری او را نجات داده است.
آنی هال (وودی آلن/ ۱۹۷۷)
آلوی سینگر یک کمدین نیویورکی دچار اختلالات عصبی است. او عاشق دختر سادهلوح و سر به هوایی به اسم آنی هال میشود. در حالی که سینگر همیشه در روابطش دچار مشکل است.
مارشال بریکمن کسی بود که در دهه ۶۰، وقتی وودی آلن استندآپ کمدی اجرا میکرد شوخینویس او بود. برای وودی آلن «آنی هال» در حقیقت یک درام اسرارآمیز جنایی بود که یکی از داستانکهایش درباره رابطه عاشقانه بود. بسیاری از نکاتی که در این فیلمنامه نوشته شد در حقیقت برمبنای واقعیت بود. از جمله این که اسم واقعی دایان کیتون در اصل دایان هال است و اسم مستعارش هم آنی است. خود وودی آلن هم تاکید کرد که فیلمنامه را با توجه به جزییات روزمره نوشته است. نسخه اولیه فیلمنامه «آنی هال» اپیزودیک بود. آنها فیلمنامه را دستکاری کردند تا بخش عاشقانهاش پررنگتر شود. وودی آلن درباره «آنی هال» میگوید: «من همیشه میتوانم از مخاطبم خنده بگیرم اما در این فیلم میخواستم کاری فراتر از این انجام بدهم.»
سانست بلوار (بیلی وایلدر/ ۱۹۵۰)
نورما دزموند، بازیگر و ستاره بزرگ فیلمهای صامت که حالا مدتهاست از یاد رفته یک فیلمنامهنویس جوان را استخدام میکند تا فیلمنامهای برای او بنویسد و دوباره شهرت روزهای اوجش را به دست بیاورد. فیلمنامهنویس جوان که اول تحتتاثیر این ستاره سابق قرار گرفته رابطه پیچیدهای را با او شروع میکند.
وایلدر پیش از آنکه در برلین فیلمنامهنویس شود گزارشگر و روزنامهنگار بود و شاید به همین دلیل هم روایت «سانست بلوار» تا حد زیادی شبیه یک گزارش جذاب است. چارلز براکت پیش از آنکه فیلمنامهنویس شود به عنوان منتقد تئاتر جایگزین هرمان منکیهویچ در نیویورکر شده بود. «سانست بلوار» آخرین همکاری وایلدر و براکت است که چندین فیلمنامه موفق با هم نوشته بودند. آنها چهارده سال کنار یکدیگر کار کردند و شاهکارهایی مثل «نینوچکا» (ساخته ارنست لوبیچ) و «گلوله آتش یا آتشپاره» (ساخته هاوارد هاکس) را نوشته بودند. اول کار نگران بودند که نکند استودیو از تهیه فیلمی درباره پشت صحنه هالیوود که ممکن بود به کسب و کارشان ضربه بزند، خودداری کند. نگرانیشان بیجا هم نبود. وقتی لویی بی.مایر فیلم را دید سر وایلدر فریاد کشید: «ای حرامزاده! تو صنعتی را که نانت را میدهد بیآبرو کردی.»
شبکه (سیدنی لومت/ ۱۹۷۶)
ماجرای یک مجری کهنهکار شبکه تلویزیونی که از طریق دوستانش خبردار میشود فقط دو هفته دیگر برنامهاش روی آنتن است. هاوارد بیل وقتی ماجرا را میفهمد به هم میریزد و در برنامه زنده اعلام میکند که هفته آینده خودکشی خواهد کرد. شبکه بعد از این اتفاق او را اخراج میکند اما رییس بخش او پادرمیانی میکند تا خداحافظی آبرومندی با بیل صورت بگیرد. فیلمی که اتفاقات پشت صحنه شبکههای تلویزیونی را روایت میکند.
پدی چایفسکی وقتی نویسنده شد که دوران نقاهتش را بعد از جراحتی که در جنگ جهانی دوم برداشت، میگذراند. موقع نوشتن فیلمنامه «شبکه» معتقد بود که در جهانی زندگی میکنیم که به سرعت به سمت جنون میرود. جهانی که تبدیل به یک شوخی تلخ شده است. چایفسکی تا آخرین روز فیلمبرداری هر روز سر صحنه حاضر میشد. بعد از این که استودیو اولین تصاویر فیلم را دید یادداشتی برای چایفسکی فرستاد که از کلمات ناسزاگونه کمتر استفاده کند. بسیاری از منتقدان معتقد بودند که فیلم به شدت واقعگرایانه است و اتفاقا چایفسکی در روایتش اغراق چندانی نداشته است.
بعضیها داغشو دوست دارند (بیلی وایلدر/ ۱۹۵۹)
دو مرد موزیسین وسط یک ماجرای سرقت مافیایی گرفتار میشوند و برای این که از مهلکه فرار کنند لباس زنانه میپوشند و خودشان را وسط یک گروه موسیقی زنان جا میزنند. کار وقتی بغرنج میشود که یکی از آنها واقعا عاشق یکی از موزیسینهای گروه میشود.
بارها و بارها به عنوان بهترین کمدی تاریخ سینما انتخاب شده است. این یکی فیلمنامه را وایلدر با کمک دایموند نوشته بود. وایلدر یک تئوری جالب داشت که سر این فیلم هم رعایت کرد. او معتقد بود که نباید با فیلمنامه تمام شده سر صحنه رفت چون در طول فیلمبرداری ممکن است اتفاقاتی بیفتد یا ایدههایی مطرح شود که پایان فیلم را تغییر بدهد. فیلم اقتباسی آزاد از ایده یک فیلم آلمانی به نام «چرخ و فلک عشق» بود. سلزنیک وقتی ایده وایلدر را شنیده بود نظرش این بود که وایلدر از پس این کار برنمیآید. گفته بود: «تو نمیتوانی خون و شوخی را با هم ترکیب کنی!» وایلدر خودش میگفت که «بعضیهای داغشو دوست دارند» ترکیبی از «صورت زخمی» و یک کمدی فارس است.
پدرخوانده ۲ (فرانسیس فورد کوپولا/ ۱۹۷۴)
مایکل کورلئونه جایگاه خودش را به عنوان رییس مافیا تثبیت میکند. و داستان زندگی دون ویتو کورلئونه را هم در سالهای ۱۹۲۰ میبینیم.
کوپولا علاقه داشت فیلمی درباره پدر و پسری در سن مشابه بسازد که به قول خودش در پدر پتانسیلهای پسر را ببینیم و در پسر تاثیر پدر را. به گفته کوپولا قرار نبود که قسمت دوم «پدرخوانده» آن شکل مرسوم دنبالههای هالیوودی را داشته باشد. پوزو و کوپولا سر قسمت دوم تردیدهای زیادی داشتند. مثل اینکه آیا مایکل باید فردو را بکشد یا نه. آنها فیلمنامه را جوری نوشتند که انگار قسمت دوم یک رمان باشد. نسخه اولیه فیلمنامه نسبت به آن چیزی که در نهایت فیلمبرداری شد تغییرات زیادی داشت.
بیشتر بخوانید: ۲۵ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان که حتما باید ببینید
فهرست کامل ۱۰۱ فیلمنامه برتر تاریخ سینما
۱) كازابلانكا
فيلمنامهنويس: ژوليوس جي، فيليپ جي.اپستاين و هوارد كوچ. براساس نمايشنامه «همه به كافه ريك ميروند» نوشته موراي برنت و جوآن آليسون.
۲) پدرخوانده
فيلمنامهنويس: ماريو پوزو و فرانسيس فورد كوپولا. براساس رماني نوشته ماريو پوزو.
۳) محله چينيها
فيلمنامهنويس: رابرت تاون
۴) همشهري كين
فيلمنامهنويس: اورسن ولز و هرمن منكيهويچ
۵) همه چيز درباره ايو
فيلمنامهنويس: جوزف.ال.منكيهويچ براساس داستان كوتاه راديويي «خرد ايو» نوشته مري اور.
۶) آني هال
فيلمنامهنويس: وودي آلن و مارشال بريكمن
۷) سانست بلوار
فيلمنامهنويس: چارلز براكت، بيلي وايلدر و دي.ام.مارشمن جونيور.
۸) شبكه
فيلمنامهنويس: پدي چايفسكي
۹) بعضيها داغشو دوست دارند
فيلمنامهنويس: بيلي وايلدر، آ.اي.ال.دايموند اقتباسي از فيلمي آلماني به نام «فانفار عشق» نوشته رابرت توئرن و ام.لوگان.
۱۰) پدرخوانده۲
فيلمنامهنويس: فرانسيس فورد كوپولا و ماريو پوزو براساس رمان «پدرخوانده» اثر ماريو پوزو.
۱۱) بوچ كسيدي و ساندنس كيد
فيلمنامهنويس: ويليام گلدمن.
۱۲) دكتر استرنج لاو
فيلمنامهنويس: استنلي كوبريك، پيتر جورج و تري ساترن برمبناي رمان «اخطار قرمز» نوشته پيتر جورج
۱۳) فارغالتحصيل
فيلمنامهنويس: كالدر ويلينگهام و باك هنري. اقتباسي از رماني نوشته چارلز وب.
۱۴) لورنس عربستان
فيلمنامهنويس: رابرت بولت و مايكل ويلسون برمبناي زندگي و نوشتههاي كلنل لورنس.
۱۵) آپارتمان
فيلمنامهنويس: بيلي وايلدر و آ.اي.ال.دايموند
۱۶) قصههاي عامهپسند
فيلمنامهنويس: كوئنتين تارانتينو، داستانهايي از تارانتينو و راجر آوري.
۱۷) توتسي
فيلمنامهنويس: لري گلبارت و موراي شيسگال اقتباسي از داستاني نوشته دان مكگواير و لري گلبارت
۱۸) در بارانداز
فيلمنامهنويس: باد شالبرگ برمبناي مقاله «جنايت در بارانداز» نوشته مالكولم جانسون
۱۹) كشتن مرغ مقلد
فيلمنامهنويس: هورتون فوت اقتباسي از رماني نوشته هارپر لي.
۲۰) چه زندگي شگفتانگيزي است
فيلمنامهنويس: فرانسيس گودريچ، آلبرت هكت، و فرانك كاپرا. اقتباسي از داستان كوتاه نوشته «بزرگترين هديه» نوشته فيليپ فن دورن استرن با همكاري و كمك مايكل ويلسون و جو سوورلينگ.
۲۱) شمال از شمال غربي
فيلمنامهنويس: ارنست لمن
۲۲) رهايي از شاوشنك
فيلمنامهنويس: فرانك دارابونت برمبناي داستان كوتاه «ريتا هيورث و رهايي از شاوشنك» نوشته استيفن كينگ.
۲۳) بربادرفته
فيلمنامهنويس: سيدني هوارد برمبناي رماني از مارگارت ميچل.
۲۴) درخشش ابدي ذهن بيآلايش
فيلمنامهنويس: چارلي كافمن. اقتباسي از داستاني از چارلي كافمن،ميشل گوندري و پير بيسموث
۲۵) جادوگر شهر اوز
فيلمنامهنويس: نوئل لانگلي و فلورنس ريرسون و ادگار آلن وولف. اقتباسي از رماني نوشته ال.فرانك بائوم
۲۶) غرامت مضاعف
فيلمنامهنويس: بيلي وايلدر و ريموند چندلر برمبناي رماني از جيمز.مك كين
۲۷) روز موش خرما
فيلمنامهنويس: دني روبين و هارولد رميس برمبناي داستاني از دني روبين
۲۸) شكسپير عاشق
فيلمنامهنويس: مارك نورمن، تام استوپارد.
۲۹) سفرهاي ساليوان
فيلمنامهنويس: پرستون استرجس
۳۰) نابخشوده
فيلمنامهنويس: ديويد وب پيپلز
۳۱) منشي همه كاره او
فيلمنامهنويس: چارلز لدرر، اقتباسي از نمايشنامهاي نوشته «صفحه رويي» نوشته بن هكت و چارلز مكآرتور.
۳۲) فارگو
فيلمنامهنويس: جوئل و اتان كوئن
۳۳) مرد سوم
فيلمنامهنويس: گراهام گرين برمبناي داستان كوتاهي از گراهام گرين
۳۴) بوي خوش موفقيت
فيلمنامهنويس: كليفورد اودت و ارنست لمن اقتباسي از رمان كوتاهي از ارنست لمن
۳۵) مظنونين هميشگي
فيلمنامهنويس: كريستوفر مككواير
۳۶) كابوي نيمهشب
فيلمنامهنويس: والدو سالت اقتباسي از رماني نوشته جيمز لئو هرلي
۳۷) داستان فيلادلفيا
فيلمنامهنويس: دونالد اوگدن استوارت و برمبناي نمايشنامهاي از فيليپ باري
۳۸) زيبايي آمريكايي
فيلمنامهنويس: آلن بال
۳۹) نيش
فيلمنامهنويس: ديويد. اس.واردژ
۴۰) وقتي هري سالي را ملاقات ميكند
فيلمنامهنويس: نورا افرون
۴۱) رفقاي خوب
فيلمنامهنويس: نيكولاس پيلگي و مارتين اسكورسيزي اقتباسي از كتاب«آدمهاي باهوش» نوشته نيكولاس پيلگي
۴۲) مهاجمان مقبره گمشده
فيلمنامهنويس: لارنس كاسدان و داستاني از جورج لوكاس و فيليپ كافمن
۴۳) راننده تاكسي
فيلمنامهنويس: پل شريدر
۴۴) بهترين سالهاي زندگي ما
فيلمنامهنويس: رابرت.اي.شروود، اقتباسي از نوول «افتخار براي من» نوشته مككينلي كانتور
۴۵) پرواز بر فراز آشيانه فاخته
فيلمنامهنويس: بو گلدمن و لارنس هاوبن برمبناي كتابي از كن كيسي
۴۶) گنجهاي سيرامادره
فيلمنامهنويس:جان هيوستن اقتباسي از كتاي نوشته بي.تراون
۴۷) شاهين مالت
فيلمنامهنويس: جان هيوستن برمبناي كتابي از دشيل همت
۴۸) پل رودخانه كواي
فيلمنامهنويس: كارل فورمن و مايكل ويلسون اقتباسي از رماني نوشته پير بول
۴۹) فهرست شيندلر
فيلمنامهنويس: استيون زايليان برمبناي نوولي از توماس كنيلي
۵۰) حس ششم
فيلمنامهنويس: نايت.ام.شيامالان
۵۱) خبرهاي هواشناسي
فيلمنامهنويس: جيمز.ال.بروكس
۵۲) خانم ايو
فيلمنامهنويس: پرستون استرجس داستاني از مونكتون هوف
۵۳) همه مردان رييسجمهور
فيلمنامهنويس: ويليام گلدمن برمبناي كتابي از كارل برنستاين و باب وودوارد.
۵۴) منهتن
فيلمنامهنويس: وودي آلن و مارشال بريكمن
۵۵) و اينك آخرالزمان
فيلمنامهنويس: جان ميليوس و فرانسيس فورد كوپولا. نريشن از مايكل هر
۵۶) بازگشت به آینده
فيلمنامهنويس: رابرت زمهکیس، باب گیل
۵۷) جنایت و جنحه
فيلمنامهنويس: وودی آلن
۵۸) آدمهای عادی
فيلمنامهنويس: آلوین سرجنت اقتباسی از رمان جودیث گست
۵۹) یک شب اتفاق افتاد
فيلمنامهنويس: رابرت ریسکین اقتباس از رمان «اتوبوس شب» ساموئل هاپکینز آدامز
۶۰) محرمانه لسآنجلس
فيلمنامهنويس: برایان هلگلند و کرتیس هنسن اقتباس از رمان جیمز الروی
۶۱) سکوت برهها
فيلمنامهنويس: تد تالی اقتباس از رمان توماس هریس
۶۲) MOONSTRUCK
فيلمنامهنويس: جان پاتریک شنلی
۶۳) آروارهها
فيلمنامهنويس: پیتر بنچلی و کارل گوتلیب اقتباسی از کتاب پیتر بنچلی
۶۴) شرایط مهرورزی
فيلمنامهنويس: جیمز ال.بروکس اقتباسی از کتاب لری مکمورتی
۶۵) آواز در باران
فيلمنامهنويس: بتی کامدن و آدولف گرین برمبنای آهنگی از آرتور فرید و ناسیو هرب براون
۶۶) جری مگوایر
فيلمنامهنويس: کمرون کرو
۶۷) ای.تی
فيلمنامهنويس: ملیسا ماتیسون
۶۸) جنگ ستارگان
فيلمنامهنويس: جورج لوکاس
۶۹) بعدازظهر سگی
فيلمنامهنويس: فرانک پیرسون براساس مقالهای منتشر شده در مجله نوشته پی.اف.کلوگ و توماس مور
۷۰) ملکه آفریقایی
فيلمنامهنويس: جیمز اگی و جان هیوستون براساس رمان سی.اس فورستر
۷۱) شیر در زمستان
فيلمنامهنويس: جیمز گلدمن براساس نمایشنامهای نوشته خودش
۷۲) تلما و لوییس
فيلمنامهنويس: کالی خوری
۷۳) آمادئوس
فيلمنامهنويس: پیتر شفر برمبنای نمایشنامهای نوشته خودش
۷۴) جان مالکوویچ بودن
فيلمنامهنويس: چارلی کافمن
۷۵) ماجرای نیمروز
فيلمنامهنويس: کارل فورمن برمبنای داستان کوتاهی نوشته جان. دبلیو کانینگهام
۷۶) گام خشمگین
فيلمنامهنويس: پل شریدر و ماردیک مارتین برمبنای کتابی نوشته جک لاموتا با جوزف کارتر و پیتر سویج
۷۷) اقتباس
فيلمنامهنويس: چارلی کافمن و دونالد کافمن اقتباس از کتاب «دزد ارکیده» نوشته سوزان اورلئان
۷۸) راکی
فيلمنامهنويس: سیلوستر استالونه
۷۹) تهیهکنندگان
فيلمنامهنويس: مل بروکس
۸۰) شاهد
فيلمنامهنويس: ارل دبلیو.والاس و ویلیام کلی
۸۱) آنجا بودن
فيلمنامهنويس: جرسی کازینسکی الهام گرفته از رمانی نوشته خودش
۸۲) لوک خوشدست
فيلمنامهنويس: دان پیرس و فرانک پیرسن اقتباس از رمان دان پیرس
۸۳) پنجره عقبی
فيلمنامهنويس: جان مایکل هایس اقتباس از داستان کوتاه کرنل وولریچ
۸۴) عروسی شاهزاده
فيلمنامهنويس: ویلیام گلدمن برمبنای رمانی نوشته خودش
۸۵) توهم بزرگ
فيلمنامهنويس: ژان رنوار و شارل اسپاک
۸۶) هارولد و ماد
فيلمنامهنويس: کالین هیگینز
۸۷) هشت و نیم
فيلمنامهنويس: فدریکو فلینی و تولیو پینلی و برونلو روند
۸۸) سرزمین رویاها
فيلمنامهنويس: فیل آلدل رابینسون اقتباسی از رمان دبلیو.پی کینسلا
۸۹) فارست گامپ
فيلمنامهنويس: اریک راث اقتباسی از رمان وینستون گروم
۹۰) راههای جانبی
فيلمنامهنويس: الکساندر پین و جیم تیلور اقتباس از رمان رکس پکت
۹۱) متهم
فيلمنامهنويس: دیوید ممت اقتباس از رمان بری رید
۹۲) روانی
فيلمنامهنويس: جوزف استفانو برمبنای کتاب رابرت بلاک
۹۳) کار درست را انجام بده
فيلمنامهنويس: اسپایک لی
۹۴) پاتون (سرجوخه)
فيلمنامهنويس: فرانسیس فورد کوپولا و ادموند اچ.نورث برمبنای کتاب «خاطرات یک سرباز» نوشته عمر اچ.بردلی و «پاتون: کار شاق و پیروزی» نوشته لادیسلاس فاراگو
۹۵) هانا و خواهرانش
فيلمنامهنويس: وودی آلن
۹۶) بیلیاردباز
فيلمنامهنويس: سیدنی کارول و رابرت راسن برمبنای رمان والتر تویس
۹۷) جویندگان
فيلمنامهنويس: فرانک اس.ناگنت اقتباس از کتاب آلن له می
۹۸) خوشههای خشم
فيلمنامهنويس: نانالی جانسون اقتباس از کتاب جان اشتاینبک
۹۹) این گروه خشن
فيلمنامهنويس: والون گرین و سام پکینپا
۱۰۰) ممنتو
فيلمنامهنويس: کریستوفر نولان برمبنای داستانی از جاناتان نولان
۱۰۱) بدنام
فيلمنامهنويس: بن هکت
منبع: WGA
The post ۱۰۱ فیلمنامه برتر تاريخ سينما appeared first on دیجیکالا مگ.