۱۰ نقش آفرینی فراموش نشدنی تاریخ سینما
نقش آفرینی های یک فیلم مانند صورت و ظاهر برجسته یک فیلم هستند. شاید بازی های ارائه شده در یک فیلم هویت آن را نسازند اما مهم ترین چیزی است که توجه بیننده را هنگام تماشای یک فیلم به خود جلب کرده و با همین نقش آفرینی است که این فیلم ها در ذهن مخاطبان ماندگار می شوند.
نقش آفرینی های یک فیلم مانند صورت و ظاهر برجسته یک فیلم هستند. شاید بازی های ارائه شده در یک فیلم هویت آن را نسازند اما مهم ترین چیزی است که توجه بیننده را هنگام تماشای یک فیلم به خود جلب کرده و با همین نقش آفرینی است که این فیلم ها در ذهن مخاطبان ماندگار می شوند. وقتی که چنین اتفاقی رخ دهد بازی ماهرانه و بی نظیر یک بازیگر زن یا مرد، بیش از هر چیز دیگری مسئول موفقیت فیلم شناخته خواهد شد. در حالی که یک نقش آفرینی موفق می تواند تنها در درون یک فضای بزرگ تر از یک داستان باکیفیت و تحت رهبری یک کارگردان بااستعداد رخ دهد، بازیگری که در نقش شخصیت اصلی قرار می گیرد سهمی انکار نشدنی و عمده در زیبایی های یک فیلم خواهد داشت.
این لیست به تعدادی از بهترین نقش آفرینی های تاریخ سینما تعلق دارد و به بازیگرانی که با ایفای نقشی خاص به چهره هایی ابدی و فراموش نشدنی در تاریخ سینما تبدیل شدند. یک نقش آفرینی باکیفیت، بخشی محسوس از یک فیلم بزرگ است که مخاطبان را درگیر خود می سازد و زمانی که به یاد آوردن این نقش آفرینی لبخندی را روی لبان مخاطب ایجاد می کند و یا وقتی که جزییات واقعی آن با شور و هیجان در میان تعدادی از سینماروها مورد بحث قرار می گیرد، آن نقش آفرینی را می توان افسانه ای و فراموش نشدنی نامید. در ادامه با ۱۰ مورد از بهترین و فراموش نشدنی ترین نقش آفرینی های تاریخ سینما که از استعداد بازیگری جمعی از بهترین بازیگران تاریخ سینما نشأت می گیرد همراه باشید.
۱۰- پیتر سلرز در «دکتر استرنجلاو»
وقتی صحبت از نقش آفرینی های بی نقص و مثال زدنی به میان می آید، هیچ فیلمی به اندازه «دکتر استرنجلاو» (Dr. Strangelove) حاوی نقش آفرینی های افسانه ای نیست. پیتر سلرز بزرگ در این فیلم کمدی سیاه طعنه آمیز در ۳ نقش متفاوت ظاهر می شود که هر کدام می توانستند به صورت جداگانه در این فهرست جای بگیرند اما ترکیب هر سه آن ها انتخاب را آسان تر می کند.
پیتر سلرز در نقش های فرمانده مندریک، رییس جمهور مرکین مافلی و دکتر استرنجلاو مشهور، سکانسی پس از سکانسی دیگر می درخشد. اتفاقاتی که منجر به انتخاب سلرز برای نقش های متفاوت این فیلم شد به موفقیت تجاری و تجربه های پیشین اینچنینی سلرز در فیلم های قبلی اش باز می گشت. پیتر سلرز در فیلم های قبلی خود بارها در نقش هایی متفاوت ظاهر شده و همگی این فیلم های با موفقیت هنری و تجاری روبرو شده بودند. به همین دلیل سازندگان فیلم «دکتر استرنجلاو» به این نتیجه رسیده بودند که مهارت های بازیگری سلرز مهم ترین چیزی است که موفقیت فیلم به آن نیاز دارد.
اگر چه پیتر سلرز را به عنوان یک بازیگر کمدی می شناسند اما وی در نقش هایی بسیار متفاوت و گسترده ظاهر شده بود و از بهترین نیروی محرکه برای ایفای نقش هایی متفاوت در «دکتر استرنجلاو» نیز برخوردار بود. او تعهدی کامل و مثال زدنی به هر یک از شخصیت های خود در این فیلم داشت، به نحوی که مخاطبان را همواره در حال خنده نگه داشته و همگی منتظر اتفاقات و سکانس های بعدی بودند که به شخصیت های دیگر او می پرداخت.
۹- توشیرو میفونه در «یوجیمبو»
توشیرو میفونه در طول دوران فعالیت بازیگری خود در نقش های انرژیک بسیاری ظاهر شده بود اما برای فیلم «یوجیمبو» (Yojimbo) او از نهایت توان، انرژی و استعداد بازیگری خود مایه گذاشت تا بتواند نقش آفرینی بسیار دقیق و قدرتمندانه ارائه دهد. همه چیز در این فیلم بر پایه هوش میفونه به عنوان یک بادیگارد بنا شده که از مغز خود برای بازی دادن دو طرف درگیر داستان و شوراندن آن ها علیه یکدیگر و البته در انتها ثروتمند شدن خود استفاده می کند.
او بارها قدرت شمشیرزنی خود را به نمایش می گذارد تا به ما نشان دهد که شخصیت او علیرغم باهوشی، یک قاتل بالفطره، خطرناک و البته خونسرد نیز هست، اما براحتی نیز جان خود را برای بدست آوردن ثروتی که برایش نقشه کشیده به خطر نمی اندازد. از همان ابتدا، میفونه به شیوه ای قابل باور و واقعی نقش یک سامورایی با انفعال هوشمندانه یک گربه را بازی می کند که همیشه آماده ضربه زدن است اما انرژی زیادی خرج نمی کند تا زمانی که مناسب ترین زمان و شرایط مهیا می شود. او با نگاه هایی از گوشه چشم، خاراندن چانه، دیالوگ های نمادین و ژست های دوست داشتنی به نقشش جان می هد که همیشه ما را به کنجکاوی در مورد حرکت بعدی اش وا می دارد.
به عنوان یک بادیگارد با استعداد اما خسته و دلزده، نیشخند همیشگی میفونه نشان می دهد که او همواره یک قدم از دیگر شخصیت های فیلم جلو است. مخاطب نیز از دنبال کردن بازی هدایتگرانه او در فیلم و بازی خیره کننده و قراموش نشدنی اش نهایت لذت را می برد، نقش آفرینی که یکی از بهترین و سرگرم کننده ترین بازی های تاریخ سینما به شمار می آید.
۸- آنتونی پرکینز در «روانی»
آنتونی پرکینز بدون شک بهترین گزینه ای بود که آلفرد هیچکاک می توانست برای بازی در نقش نورمن بیتس انتخاب کند، یکی از شوکه کننده ترین شخصیت های سینمایی که تاکنون دنیای هالیوود به خود دیده است. هیچکاک در فیلم «روانی» (Psycho)، پرکینز را در نقش اصلی یکی از انقلابی ترین فیلم های تاریخ به کار گرفت و بدین ترتیب یک نقش آفرینی افسانه ای متولد شد. اگر چه پرکینز پیش از «روانی» در نقش اصلی چندین فیلم عاشقانه بازی کرده بود، اما تصویر او برای بازی در نقش نورمن بیتس کاملاً دگرگون و وارونه شد و نتیجه نیز بهترین نقش آفرینی دوران بازیگری او با اختلافی فراوان نسبت به دیگر نقش آفرینی هایش بود.
سبک باورپذیر منقطع و لکنت داری که پرکینز در ادای دیالوگ های خود به کار گرفت نشان می داد او چنان در نقش خود فرو رفته که بازیگر دیگری به سختی می تواند آن را تقلید کند. بازی کردن در نقش شخصیتی که همه چیز خود را مخفی می کند به یک تعهد شیزوفرنیک نیاز داشت اما پرکینز بدون کوچکترین نقصی از پسِ این نقش برآمد. برای برخی از بازیگران، بازی در نقش یک شخصیت منفی و شرور کار آسانی است و با کمی خشونت و نیشخند می توانند شخصیت منفی و منفور داستان را بسازند.
اما آنتونی پرکینز باید نقش نورمن بیتس را به شیوه ای بازی می کرد که او را غیرقابل اطمینان جلوه دهد، زیرا خود بیتس نیز نمی دانست که یک قاتل سنگدل است. چطور یک بازیگر می تواند نقش شخصیتی را بازی کند که دوست داشتنی به نظر می رسد و رفتار و ظاهر او کاملاً متفاوت از ذات شرور درونی اوست؟ پرکینز با بازی خود در فیلم «روانی» جواب این سوال را داده است.
۷- لیو اولمان در «پرسونا»
در فیلم «پرسونا» (Persona)، لیو اولمان بار موفقیت فیلم را با نقش آفرینی عمیق و بی نقص خود به دوش می کشد. اینگمار برگمان، نویسنده و کارگردان فیلم، گفته است: «برای من، صورت انسان مهم ترین موضوع در سینماست» و لیو اولمان یکی از چهره های جذاب محبوب او بود. در این فیلم، اولمان نقش یک روح بیمار را بازی می کند که به شکل خطرناکی به ویرانی کامل ذهنی و روانی نزدیک شده است و اولمان این حالت را با حساست و مهارتی مثال زدنی به نمایش می گذارد. دوربین برگمان همیشه دوست داشته که به صورت بازیگران فیلم هایش خیره شود و اولمان نیز موضوع و شخصیت اصلی فیلم «پرسونا» بود که در مرکز کلوزآپ های طولانی برگمان قرار می گرفت.
حالت روانی او به شکلی واقعی و باورپذیر در حالت های قرار گرفتن بدنش نمود پیدا می کند؛ مانند چشم هایی که در برداشت های بسیار طولانی به شکلی باور نکردنی پلک نمی زنند و به دوربین خیره می شوند. او با هر چالشی به شکلی بی نقص روبرو می شود و به عنوان یک بازیگر زن، حتی از طریق شخصیت درمانده و بیماری که به تصویر می کشد نیز قدرت را از خود بروز می دهد. با تمرکز کامل و محض دوربین روی چهره او در حین صحبت ها و مکالمات، واکنش های دقیق و ظریف چهره و احساسات او چنان نمود پیدا می کنند که اگر دوربین روی صورتش متمرکز نمی شد این تغییرات دقیق چهره قابل شناسایی نمی بودند. تنها بازیگری با استعداد بازیگری در کلاس اول جهانی می تواند نقشش را آن طور که لیو اولمان در فیلم «پرسونا» بازی کرده ارائه دهد.
۶- پیتر لور در «ام»
پیتر لور سبک بازیگری نامتعارف و عجیب خود را در با بازی خیره کننده اش در فیلم «ام» (M) ساخته فریتز لانگ به همه نشان داد. اگر چه زمان حضور او در داستان فیلم بسیار محدود است اما لور در صحنه های کوتاهی که حضور دارد با مهارت و زیبایی تمام توجه مخاطب و داستان را به خود جلب می کند. یکی از چیزهایی که انتخاب پیتر لور برای بازی در نقش قاتل بیمار فیلم را به یک انتخاب موثر و بی نقص تبدیل می کند سبک نگاه کردن خاص و مملو از اضطراب لور است. زمانی که فیلم «ام» ساخته شد لور هنوز بسیار جوان بود و صورت گرد او بسیار جوان تر و بی تجربه تر از همیشه به نظر می رسید.
تیک های عصبی و سبک رفتار دیوانه وار او از آشوب و غوغایی که در درون شخصیت او جریان دارد خبر می دهد و علیرغم ظاهر بسیار دورش از یک قاتل روانی، مخاطبان هیچگاه با او احساس راحتی نمی کنند و هر بار که او در داستان حضور دارد بیننده احساس اضطراب و ناراحتی می کند. لور فرصت زیادی برای دوست داشته شدن خود در به مخاطبان نمی دهد اما همزمان چنان حجمی از انسانیت را به شخصیت خود می بخشد که ما را متقاعد می سازد برای او دل بسوزانیم. فراموش کردن سخنان پایانی لور غیرممکن است، جایی که این قاتل از هیولاهای دورن خود پرده برداشته و تقاضای بخشش یا دستکم درک شدن می کند. بازی که پیتر لور در این فیلم ارائه داده در هر نسل تنها یک بار اتفاق می افتد.
۵- مریل استریپ در «انتخاب سوفی»
یکی از دلایل اینکه مریل استریپ به بازیگری چنین دوست داشتنی و جذاب تبدیل شده این است که هر نسلی از عاشقان فیلم یک نقش آفرینی خیره کننده از او دیده اند. کارنامه کاری با کیفیت بالای ثابت اوا باعث شده که هر کسی دلیلی برای دوست داشتن این نابغه دنیای بازیگری داشته باشد. مخاطبان مدرن شاید اطلاع بسیار کمی از کارهای بسیار جذاب و دیدنی این بازیگر از جمله فیلم «انتخاب سوفی» (Sophie’s Choice) در سال ۱۹۸۲ داشته باشند اما نقش او در این فیلم هنوز هم بهترین و تاثیرگذارترین نقش آفرینی است که در میان تمامی نقش آفرینی های بی نقص مریل استریپ می درخشد.
او در این فیلم شادی افسار گسیخته، اضطراب فلج کننده، درماندگی ویرانگر و تلخ و احساس ضعف را در هر صحنه ای پس از دیگری در برابر چشمان ما مجسم می کند. ادای دیالوگ ها توسط استریپ به عنوان یک لهستانی زبان که در حال یاد گرفتن زبان انگلیسی است انسان را به حیرت وا می دارد و آلمانی صحبت کردنش نیز کاملاً بی نقص به نظر می رسد. بازی او در این فیلم یک نقش آفرینی از همه منظر باور نکردنی است که هیچ کسی جز مریل استریپ نمی توانست به این خوبی و کیفیت همه این عناصر و جنبه ها را با هم ترکیب کند.
۴- مالکوم مک داول در «پرتقال کوکی»
طرفداران فیلم «پرتقال کوکی» (A Clockwork Orange) چه بازیگر دیگری غیر از مالکوم مک داول را می توانند در نقش الکس تصور کنند؟ اگر چه به نظر می رسید که مک داول از چالش بازی در چنین نقشی تنفرانگیز نهایت لذت را می برد اما این نقش، بدون شک، برای وی یک وظیفه طاقت فرسا و سخت بوده است. بازی که او در فیلم کلاسیک استنلی کوبریک انجام می دهد، جزئی غیرقابل انکار و غیرقابل نادیده گرفته شدن از چیزی است که باعث شد «پرتقال کوکی» به چنین فیلمی نمادین و پرقدرت تبدیل شود. به عنوان یک جنایتکار بسیار دیوانه و بیمار و در نقش یک شخصیت متظاهر نادم و پرتملق، مک داول هر ذره انرژی که در خود دارد را در قالب شخصیت الکس می ریزد.
او دیالوگ ها و واژگان مورد استفاده شخصیت الکس را به شکلی غیرعادی از آنِ خود می سازد و با چنان اعتمادی دیالوگ ها و اعمال الکس را به اجرا می گذارد که به هیچ عنوان فکر نمی کنید مک داول در حال بازی کردن است. الکس شخصیتی است که قرار است مخاطبان از او متنفر باشند از این رو حتی تلاشی اندک نیز می توانست او را به این حس شخصیتی برساند. با این وجود، الکس هنوز هم یک شخصیت جذاب است و مک داول نیز هیچگاه برای لحظه ای مخاطب را ناامید نمی سازد. آتشی که در چشم های اوست لحظه ای فروکش نمی کند و ذهن زیرک او به نقشه کشیدن و محاسبات خود با یک شادی دیوانه وار ادامه می دهد. این فیلم بهترین نقش آفرینی مک داول است و یکی از بهترین نقش آفرینی های تاریخ سینما.
۳- مارلون براندو در «اتوبوسی به نام هوس»
نام مارلون براندو بزرگ همواره با سبک بازیگری موسوم به متد اکتینگ عجین بوده و خواهد بود، سبکی از بازیگری که خود در تعریف آن بسیار نقش داشت و متعاقباً این سبک بازیگری نیز از جهات مختلف به تشریح شخصیت این بازیگر افسانه ای دنیای سینما کمک کرد. براندو تجسم بخش رویکردی به بازیگری بود که در جستجوی کشف واقعیت احساسی در یک موقعیت خاص و به تصویر کشیدن واقعی و دقیق آن احساس برای مخاطب بود. در فیلم «اتوبوسی به نام هوس» (A Streetcar Named Desire)، براندو چنان به طور کامل تجسم شخصیت استنلی است که بسیاری از مردم برای همیشه شخصیت براندو را با مخلوق تنسی ویلیامز اشتباه گرفتند.
با زیرپیراهنی سفید و همیشه کثیف، زیر لب حرف زدن های تقریباً نامفهوم و خشونت کلی، مارلون براندو در نقش استنلی کوالسکی به نماد کلیشه ای شخصیت مردان آمریکایی فیلم های بعد از خود تبدیل شد. و چه کسی می تواند صحنه ایستادن براندو در زیر باران و فریاد های استلا! استلا! یش، چنان که احساس می کنید زندگی اش به استلا وابسته است را فراموش کند؟ جالب این که درک عموم از شخصیت براندو با چیزی که او از خود در فیلم «اتوبوسی به نام هوس» به نمایش گذاشت در هم تنیده شده است.
این تصویری بود که براندو بخش زیادی از دوران کاریش را صرف دور نگه داشتن خود از آن کرد و البته درمانی برای بی میلی ذاتی اش نسبت به هالیوود نبود. با این وجود، همه ما براندوی استنلی کوالسکی را دوست داریم و بازی او در این نقش چیزی است که هیچگاه فراموش نمی شود.
۲- دانیل دی لوییس در «خون به پا خواهد شد»
هیچ کسی به اندازه دانیل دی لوییس به نقش هایش تعهد ندارد. شاید درست تر این باشد که بگوییم او به شخصیتش بالاترین تعهد را دارد، زیرا همه می دانند که دانیل دی لوییس برای تحقیق در مورد نقش هایش ماه ها یا سال ها به تحقیق می پردازد و در ادامه در طول مدت فیلم برداری از شکستن شخصیتش و بیرون آمدن از آن امتناع می کند. در حالی که این عادت و سبک بازی، کار کردن با وی را در برخی مواقع سخت کرده است اما کدام کارگردان چنین سردردهایی را برای کیفیت بالای نقش آفرینی هایی که دانیل دی لوییس به طور مداوم و ثابت از خود ارائه می دهد تحمل نمی کند؟
در «خون به پا خواهد شد» (There Will Be Blood)، دی لوییس به اوج کمال حرفه بازیگری خود می رسد و استانداردهای جدید را در زمینه کمال بازیگری برای دیگر بازیگرانی که در آینده پای در مسیر کاری او می گذارند تعیین می کند. روشی که او برای غرق کردن خود در هر جنبه از شخصیت دانیل پلین ویو به کار می گیرد فراتر از باور است و دی لوییس طوری حرکت می کند که انگار توسط روح شخصیتش تسخیر شده است. دی لوییس، تنفر، جاه طلبی و انسانیت مرموز پلین ویو را در مسیر کانالیزه می کند که از همان ابتدا ما را به حیرت وا می دارد و حتی بعد از بارها تماشای فیلم نیز همچنان به حیرت زده کردن ما ادامه می دهد.
۱- ماریا فالکونتی در «مصائب ژاندارک»
ماریا فالکونتی در فیلم «مصائب ژاندارک» (Joan of Arc) بازی از خود ارائه داده که سال های سال به یاد خواهد ماند. نمی توانید اسم او را در تیتراژ فیلم های زیادی ببینید اما بازی او در این فیلم باعث شد که فالکونتی برای همیشه در دنیای سینما جاودانه شود. راجر ایبرت بزرگ در نقد خود بر فیلم چنین می نویسد: «هیچوقت نخواهید توانست تاریخ فیلم صامت را درک کنید مگر این که صورت رنی ماریا فالکونتی را درک کنید…. و دیدن فالکونتی در مصائب ژاندارک درایر در سال ۱۹۲۸ نگاه کردن به درون چشم هایی است که هیچگاه شما را رها نخواهند کرد». او شایستگی هر ذره از تحسینی که در طول این سال ها در مورد بازی او در این فیلم صورت گرفته را دارد.
در فیلم های صامت، صورت بازیگر باید به طور طبیعی به انتقال چیزهایی که کلمات و صدا نمی توانستند انتقال دهند کمک می کرد. بازی فالکونتی در این فیلم به اندازه خود شخصیت ژاندارک نمادین است و ارائه چنین بازی در یک فیلم صامت بدون هیچ تسهیلات مدرنی برای کمک نقش آفرینی، باعث شده که او افتخار قرار گرفتن در رتبه اول بهترین نقش آفرینی های تاریخ سینما را به دیگر افتخارهای بازی اش در «مصائب ژاندارک»بیفزاید.
منبع :روزیاتو
نوشته ۱۰ نقش آفرینی فراموش نشدنی تاریخ سینما اولین بار در نقد فارسی. پدیدار شد.