یادداشت فیلم درخونگاه؛ سقوط یک فرشته
دیجیکالا مگ – منبع جامع اخبار و مقالات تخصصی در حوزهی تکنولوژی، بازیهای کامپیوتری، فرهنگ و هنر، سلامت و زیبایی و سبک زندگی
درخونگاه سومین فیلم بلند سیاوش اسعدی، بعد از «حوالی اتوبان» و «جیببر خیابان جنوبی» است که به سیاقی مشابه با دو فیلم پیشین ساخته شده است. او از دسته سینماگرانی است که رویکردِ ژانرمحور به سینما دارد. منظورم از ژانر در اینجا فرمِ خاصی از فیلم است که با کارکردِ خاص و ویژه ابزار عام فیلمسازی نظیر روایت، شخصیتپردازی، درونمایه، دیالوگ، موسیقی متن، حرکت دوربین، تدوین و…تحقق مییابد و مرادم از رویکرد ژانرمحور فرآیندی است که طی آن برخلاف جریان غالب سینمای ایران، که داستان خود را از واقعیتهای روز اجتماع میگیرد، فیلمی با فرمِ خاص تحقق مییابد که اگر چه خود مولود مقطع تاریخیِ ویژهای بوده است لیکن نسبت چندانی با واقعیتهای روز جامعه ندارد.
در این رویکرد بیان مسائل و مصائب انسان و اجتماعِ امروزین نیست که در اولویت قرار دارد ، بلکه انسان و اجتماع تاریخی است که اهمیت پیدا میکند. هدف، آفرینش شخصیتهایی است که در مقطعِ تاریخی ویژهای با مسائل و مصائب خاص خود به شکل و سیاق خاصی دست و پنجه نرم کردهاند. مطابقِ قانونِ خویش و آمال و آلام خویشتن.
ژانرها و گونههای هنری با گذشت عمر به تدریج با تغییر و تحولات اجتماعی پایگاهِ اجتماعی خود را از کف داده و بدل به شکل صرف میگردند چون مردهای که خاطراتی از او برجای مانده و از این پس بیشتر بازیهای درون ژانری و خلاقیت در حیطه مؤلفههای ژانر است که نقش تعیین کنندهای در آیندهی این ژانر ایفا میکند. از این رو آثار ژانریک پس از اتمامِ موعدِ موجدِ تاریخی خود به سمت انتزاع و دستبردهای انتزاعی حرکت میکنند خصایلشان بزرگ نمایانیده میشود و اغلب با ژانرهای دیگر درمیآمیزند.
نسبت میان سینمای بعد و قبلِ انقلاب کیمیایی و فیلم اسعدی و سینمای کیمیایی نیز چنین است. قهرمانان سینمای بعد انقلاب کیمیایی دیگر چون قیصر مابه ازای اجتماعی ندارند چون او حرف نمیزنند و کلامشان کلام مردم کف جامعه نیست. گویا افرادی با زبانِ پایین جامعه شعر میخوانند و از ارزشهای فراموش مانده سخن میگویند. سیاوش اسعدی نیز در هر سه فیلمِ خود در گیر و دار سینمای کیمیایی بوده است و سعی کرده مولفههای سینمای او را در فیلمهای خود باز بیافریند.
«درخونگاه» اما دست و پا میزند میانِ بهشت و جهنم، سینما و واقعیت، کیمیایی و دیگران. «درخونگاه» شَقّه شده است به زیبا و زشت، نرم و زمخت، شُرب و سنگ؛ کیمیایی برابرِ واقعیت. هرآنچه در شق نخست کاشته میشود، شق دیگر سوزانده، صعود به قله سینما، جایی که واقعیت مثل خلسه هنگام مرگ شیرین است و سپس هبوط در برهوت.
«درخونگاه» قرار است پیشکش کیمیایی باشد، مجموعهای از فضاها و شخصیتها و موتیفهای مقبول او اما به اضافه واقعیتِ معاصر و دریغا واقعیت حرمت ژانر را شکسته است. فیلم نظیرِ آغاز «سلطان» با تک گویی رضا (امین حیایی) روی صفحه تاریک آغاز میشود، کلماتِ درشت، آمیزه سمک و سعدی ، جابه جاییهای نحوی، رتوریک کیمیایی زخم میزند.
در نیمه نخست بذر داستانی کیمیاییوارکاشته میشود؛ رضا قیصرِ از شرقِ دور آمده است، از پس هشت سال تیغ و خراش و رنج بردگی. پیِ گرفتن طلب خود از زندگی، عقبِحاصل رنجهایش، با شمایلی شبیهِ تراویس بیکل، مسّاح خیابانها، آمده است بنوشد و بنوشاند اما گویا گرهی درکار است. گرهی داستانساز؛ خانه رازی را از او پنهان میکند، خواهرش باردار است و مادر از افشای واقعه میترسد، از گرفت و گیرِ رضا.
آیا ضدقهرمانی در راه است؟ و عشق، طفلِ نگاه، با زنی روسپی و چادرِ مادر، مأمن است. رفاقت؛ رفیق، همان عباس قراضه است که دههها انتظار رضا را در دیوانه خانه کشیده، رنج خاطره و شورِ عرق و سوداهای مسکوت مانده. بازیهای بی نقص و دیالوگهای درخشان. شق نخست تمام است؛ رضا و ناموس وضد قهرمان و عشق و رفاقت و باران.
شق دوم با ویرانی آغاز میشود بناست که سینما به دستِ واقعیت ذبح شود و آشیانه رنگها بیاشوبد. ژانرها دلآشوبه میگیرند، سینمای کیمیایی، عامدانه یا غیرعامدانه، با درام اجتماعی گره میخورد، رمانتیسیسم بدل به ناتورالیسم میشود. قهرمان از قهرمانی تهی میگردد؛ معشوق که چادرِ مادر را به سر داشت بار دیگر روسپی شده و چادرِ مادر، تنهای آویز.
ضد قهرمان کیست؟ آنکه ثمره این هشت سال را به تاراج برده؟ مادر ، پدر، بستنی، ناموس، همانها که قهرمانان کیمیایی برایشان سر میدهند. دشمن خودی است پس جنگ معنایی ندارد. ضد قهرمان شرایطِ اجتماعی و جنگ است که همه چیز را ویران کرده و مگر میشود با شرایط جنگید؟ مقاومت ممکن نیست. هرگز قهرمان کیمیایی را چنین عاجز ندیدهایم. رضا حالا پرنده مرده روی سیم برق است. پایان فیلم به خانه معشوق میرود و فیلم به شکل مبهم و تأمل برانگیزی که در سینمای کیمیایی بی سابقه است تمام میشود.
از اسب و اصل افتاد آنکه سوار بود و نیامد. و گریزانِ حادثه آنگاه با تفنگِ بی گلوله روسپی زادهای کشته شد . اینبار حتی نای پیام به عباس قراضه نیست.
«این یادداشت را کاربر دیجیکالا مگ نوشته است. محتویات این مطلب بیانگر دیدگاه تحریریه دیجیکالا مگ نیست.»
برای آگاهی از آخرین اخبار و اطلاعات جشنواره فیلم فجر به صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر ۹۷ در دیجیکالا مگ بروید.
The post یادداشت فیلم درخونگاه؛ سقوط یک فرشته appeared first on دیجیکالا مگ.