فیلمهایی که سال گذشته زیادی جدی گرفته شدند
دیجیکالا مگ – منبع جامع اخبار و مقالات تخصصی در حوزهی تکنولوژی، بازیهای کامپیوتری، فرهنگ و هنر، سلامت و زیبایی و سبک زندگی
همه ما آن لحظاتی را میشناسیم که نشستهایم و یک فیلم را میبینیم در شرایطی که همه انگار عقلشان را سر فیلم از دست دادهاند و شیفته و واله آن شدهاند؟ بعد از تمام شدن فیلم شما ناامید با خودتان فکر میکنید که: همهاش همین بود؟ چه چیزی داشته که همه دربارهاش دیوانه شدهاند؟
نویسنده سایت taste of cinema که این فهرست را تدارک دیده مینویسد: «لحظه ترسناک بدی است که همه تجربهاش کردهاند یا خواهند کرد. حالا ما هم میخواهیم فهرستی از فیلمهای این چنینی منتشر کنیم. فیلمهایی که همه به دلایلی دوستشان دارند اما آنقدر که برایش سر و دست میشکنند واقعا آثار خاص و ویژهای نیستند. از واژه «بیش از حد تحویل گرفته شده» یا «بیش از حد جدی گرفته شده» (overrated) در این سالها بیش از اندازه استفاده شده است در حدی که تقریبا معنایش را از دست داده است. هیچکس دقیقا نمیتواند بگوید فیلمی که بیش از حد جدی گرفته شده چه نوع فیلمی است. به هر حال فیلمهایی هستند که در این سناریویی که برایتان تعریف کردیم میگنجند. برای انتخابشان از امتیازشان در imdb استفاده کردهایم.»
Pariyerum Perumal
امتیاز: ۹ از ۱۰
این فیلم لعنتی واقعا خوب است. احتمالا بهترین فیلم در این فهرست. قلب را گرم میکند و فیلم جذابی است. فیلمی صمیمانه و بی ریا. اما چه از لحاظ بصری و چه محتوایی بیش از حد جدیاش گرفتند. بیش از حد فیلم طولانی است و برخی از سکانسهای فیلم هم بیش از اندازه ملودرامیک هستند. فیلم کار خودش را نسبتا خوب انجام میدهد اما امتیاز ۹ برای آن واقعا ابزورد است.
آنقدر امتیاز مضحکی است که فیلم حتی به نزدیکی آن هم نمیرسد. اگر قرار باشد به این عدد نگاه کنیم یعنی imdb میخواهد به ما بگوید که این فیلم از آثاری مثل «۲۰۰۱: اودیسه فضایی»، «ارباب حلقهها»، «فهرست شیندلر»، همه فیلمهای تارکوفسکی، همه فیلمهای پل توماس اندرسون، فیلمهای وس اندرسون و همه فیلمهای کوروساوا کار بهتری است!
کتاب سبز/ Green book
امتیاز : ۸.۳ از ۱۰
«کتاب سبز» به عنوان یک فیلم خوب است. کارگردانی شایسته و بایستهای دارد. بازیها واقعا خوباند. و از آن دسته فیلمهایی است که تماشایشان لذتبخش است. اما چیزی که سطح آن را کمی پایین میآورد این واقعیت است که با مسائل پیچیدهای سر و کار دارد که برای برخورد با آنها مواد و مصالح کافی ندارد.
تلاش میکند که به نژادپرستی بپردازد هم از لحاظ فردی و هم رسمی اما درنهایت با رها کردن خودش در شوخیهای نژادپرستانه و کلیشهها سطح خودش را پایین میآورد. در حالی که بهتر بود همان پیام اصلی و شجاعانه را تکرار کند که: «نژادپرستی واقعا بد است و شاید بهتر باشد دست از این کار برداریم.»
یک مساله به شدت پیچیده و البته دلپذیر را انتخاب کرده و آن را با چنان سادگی به مخاطبش عرضه میکند که شبیه یک غذای راحت است و درنهایت کمی احساس گناه میکنید که از خوردنش تا این حد لذت بردهاید.
انگار یک نسخه سرگرمکنندهتر از «بوهمین راپسودی» است. اینکه آن را به عنوان یک فیلم فوقالعاده بزرگ در نظر بگیرید و البته بردن جایزه اسکار بهترین فیلم در موردش یک اشتباه بزرگ بوده است. به نظر میرسد یک شوخی با اسپایک لی هم باشد چون او تا به حال نامزد دو جایزه اسکار شده و هر بار آن را به یک فیلم تبعیض نژادی جادهای باخته است.
امتیاز ۸.۳ از ۱۰ آن تقریبا غیرقابل باور است. برای اینکه چند هفته بعد از دیدن فیلم تقریبا تمام پیامهای آن را فراموش میکنید.
حماسه کولی (بوهمین راپسودی)/ Bohemian Rhapsody
امتیاز : ۸.۱ از ۱۰
اینکه چطور «حماسه کولی» چنین امتیازی گرفته واقعا تعجب برانگیز است. این فیلم آنقدر کلیشهای و خالی از حس زندگی است که در تصویر کردن قهرمانش، فردی مرکوری حتی در مخاطب حس ترس از شیوه زندگی او ایجاد میکند. و صادقانه آزاردهنده است که چنین فیلم مشکلدار توانسته در سال ۲۰۱۸ تا این حد محبوب شود.
البته فیلم وحشتناک هم نیست. فیلمبرداریاش دیدنی است و بازیها هم خوباند. اما آنقدر فیلم بی حس و حالی است که هیچ تطابقی با مرد فوقالعادهای که قرار است تصویرش کند ندارد. این واقعیت که بازمانده اعضای گروه در بخش بزرگی از خلق این فیلم سهیم بودهاند ماجرا را عجیبتر میکند. به نظر میرسد همکاران و دوستان فردی مرکوری احترام لازم را برای او قائل نشدهاند.
ستارهای متولد شده است/ a star is born
امتیاز : ۷.۹ از ۱۰
«ستارهای متولد شده است» روی هم رفته فیلم خوبی است. خوب کارگردانی شده. بردلی کوپر و لیدی گاگا شیمی خوبی کنار هم دارند. و داستان عاشقانه فیلم هم جذاب است. دیدن بردلی کوپر که در نقش جکسون مین در دام الکل میافتد و سقوط میکند ناراحتکننده است اما درنهایت همه چیز سطحی و کمی بیش از حد تخیلی است.
فیلم نمونه دیگری از داستانهایی است که درست پرورش نیافتهاند و در ادامه فیلم از ریتم و کشش میافتند. برای اینکه ما هیچوقت الی و جکسون را درست نمیشناسیم و فقط رفتارهای ظاهری آنها را میبینیم. چیزی از کاراکتر و درونشان نمیدانیم. رابطه آنها بیشتر شبیه یک سخنرانی پرفراز و فرود شده و سرمایهگذاری احساسی برای آنچه که روی پرده اتفاق میافتد واقعا سخت است.
این فیلمی است که در آن تعدادی از آدمهای بااستعداد دور هم جمع شدهاند و همه وجودشان را در اختیار فیلمنامهای گذاشتهاند که متاسفانه هنوز باید نسخههای بیشتری از آن نوشته میشده تا تبدیل به یک فیلمنامه کامل شود. البته این احتمالا تنها فیلم این فهرست است که تا حد زیادی شایستگی امتیازی را که به دست آورده دارد. و با یک فیلمنامه بهتر شاید اصلا میتوانست خارج از این فهرست باشد اما در حال حاضر چهارمین نسخه سینمایی «ستارهای متولد شده است» شبیه همان ترانه معروف و محبوب فیلم «کم عمق» و «سطحی» است.
ددپول ۲/ Deadpool 2
امتیاز : ۷.۸ از ۱۰
«ددپول ۲» یک فیلم درهم و برهم است. تلاشاش را میکند که از فیلم اول تیزتر و غافلگیرکنندهتر باشد اما در کمال تعجب به دام کلیشهها و فرمولهای قدیمی میافتد که در بسیاری از دنبالههای فیلمهای مختلف از آنها استفاده شده و درنهایت تبدیل به یک فیلم تینایجری میشود.
در ساختار هم فیلم آشفتهای است که روی هیچ سوژهای تمرکز نمیکند. مشخص است که همه دستاندرکاران فیلم با یک ایده برای ترکاندن آمدهاند و درنهایت یادشان رفته که باید چفت و بست این ایدهها را به هم پیدا کنند. داستان فیلم بیشتر این حس را دارد که مجموعهای از خرده پیرنگهای گسترش یافته است که به هیچ معنای خاصی هم نمیرسند.
شخصیتهای فیلم هیچکدام درست پردازش نشدهاند. فیلم سعی میکند جهانش را با شخصیتهای استعاری و حرفهایی درباره عشق، اندوه و فائق آمدن به سوءاستفادهها عمیق کند اما ترفندهایش راه به جایی نمیبرند چون در عین حال میخواهد فیلم بزرگ و بامزه و احمقانهای هم باشد.
فیلم پر است از سکانسهایی که هیچ معنا و هدف خاصی ندارند و چیزی به فیلم اضافه نمیکنند. نکته جالب اینکه فیلم سه نسخه دارد و هیچکدام از آن سه نسخه حتی ذرهای هم به بامزگی و درستی فیلم اول «ددپول» از کار درنیامدهاند. قسمت اول «ددپول» در نوع خودش فیلم درستی بود و به همه داستانکهایش پایان مناسبی داد. این یکی اما فیلمی خالی و متظاهر است. قسمتهای اکشن فیلم خوب است اما واقعیت اینجاست که آنقدر لحن یکنواختی دارد که واقعا هیچ کسی در فیلم برایمان اهمیت چندانی ندارد. و میدانیم که فیلمسازانش هم آنقدر دل و جرات ندارند که بخواهند بلایی سر هیچکدام از کاراکترهای اصلی بیاورند از ابرقهرمانش بگیرید تا کاراکتر منفی داستان.
دست آخر البته فیلم سرگرمکنندهای است اما اینکه شایسته این امتیاز باشد اصلا فکرش را هم نکنید!
شگفتانگیزان ۲/ Incredibles 2
امتیاز : ۷.۸ از ۱۰
قسمت اول «شگفتانگیزان» فیلم فوقالعادهای بود اما قسمت دوم اینطوری نیست.
«شگفتانگیزان ۲» فیلم قابل قبولی است اما با هر نگاهی فیلمی نیست که ارزش داشته باشد یک نوجوان ۱۴ ساله برای دیدنش صبر کند. و به نظر میرسد که نسخه درهم ریختهتری از فیلم اول است که فقط برای پول درآوردن ساخته شده. که احتمالا این تصمیم بعد از شکست انیمیشن «سرزمین فردا» (Tomorrowland) گرفته شده است. انیمیشنی که حداقل سه برابر بهتر از «شگفتانگیزان ۲) است اما امتیازش در imdb فقط ۶.۴ است.
آن طرح محکم و درست قسمت اول حالا جایش را به یک طرح تکراری آشفته داده و کاراکترهایی که همه شیرینکاریهایشان را در قسمت اول انجام دادهاند.
البته فیلم شکست کامل هم نیست. جک-جک هنوز هم کاراکتر بامزهای است و اکشن فیلم هم خوب است. (از برد بیرد و پیکسار بیشتر از این چه میخواهید؟) اما مشکل اصلی فیلم فیلمنامهاش است و اینکه اصلا انگار هدف و دلیلی برای ساختش وجود نداشته است. و این دو تا باعث میشود فیلم به طرز ناراحتکنندهای ناامیدکننده از آب دربیاید. این امتیازی هم که گرفته بیشتر نتیجه نوستالژی قسمت اول و جک-جک است. به نظر میرسد ۶.۸ امتیاز درستتری برای فیلم باشد.
ترفیع/ Upgrade
امتیاز : ۷.۶ از ۱۰
«ترفیع» از آن فیلمهایی است که پیش از این بارها مشابهش را دیدهایم. داستانش بیش از اندازه نخنما و کلیشهای است. آنقدر که بعد از دیدن ۱۰ دقیقه اول تقریبا همه نقطههای مهم داستان اصلی را میتوانید زودتر پیشبینی کنید. و راستش تنها نکته غیرقابل پیشبینی فیلم صحنههای اکشناش است که خیلی خوب از کار درآمدهاند و البته آن چرخش نهایی داستان فیلم که مغزتان را از کار میاندازد.
داستان فیلم از این قرار است که در آینده نزدیک تکنولوژی تقریبا همه جنبههای زندگی را تحت کنترل خودش گرفته است. اما وقتی گری، که یک تکنوفوب تمام عیار است (کسی که از تکنولوژی وحشت دارد) دنیایش زیر و رو میشود تنها امیدش برای انتقام یک قطعه کامپیوتری است.
فیلم به خاطر کارگردانی سکانسهای اکشن قطعا میارزد که یکبار دیده شود. بقیه فیلم هم از لحاظ تکنیکی بد نیست. اما آنقدر قابل پیشبینی است که خستهکننده میشود.
برخی از تماشاگران این فیلم را نسخه خوبی از «ونوم» میدانند و خیلی هم پربیراه نمیگویند. اما میتوانید آن را نسخه خوب «پلیس آهنین» (روبوکاپ) هم بدانید. به هر حال مهم نیست که شما را یاد چه فیلمهایی میاندازد. امتیاز ۷.۶ برای آن زیادی بالاست.
یک جای ساکت/ A Quiet Place
امتیاز : ۷.۶ از ۱۰
«یک جای ساکت» تریلر محکم و چفت و بست داری است. اما به جز ایده اصلیاش چیز ویژهای ندارد که پیشتر ندیده باشیم. همان فیلمهای هیولایی کلیشهای را داریم با همان داستان پسا آخرالزمانی فقط این یکی با بودجه کمتری از آنها ساخته شده است.
از لحاظ روایت فیلم هیچ کار جدیدی انجام نمیدهد و تلاشی هم برای این کار نمیکند. سعی نمیکنم در کلیشههای ژانر تعمق کند یا استعاره خوب یا بد از آن ایدههای قدیمی داشته باشد.
سعی نمیکند چرخ را از نو اختراع کند فقط تلاش دارد بگوید همین چرخهایی که الان وجود دارند اگر درست هدایت شوند چطور کار میکنند و از این لحاظ فیلم خوبی است. البته که قرار نیست هر فیلمی یک اثر هنری کامل باشد و یک تریلر ترسناک که ماهرانه ساخته شده هم میتواند جذاب باشد. اما اینکه عدهای عقلشان را برای این فیلم از دست دادند و شروع به تحسینهای عجیب و غریب کردند شگفتانگیز است.
پلنگ سیاه/ Black Panther
امتیاز : ۷.۴ از ۱۰
«پلنگ سیاه» هم فیلم خوبی است و هم نقصهایی دارد. داستانی که میخواهد تعریف کند در تئوری خیلی هم فوقالعاده است اما در عمل توسعه نیافته. تعداد کاراکترهای فیلم بیش از اندازه است که در کل چیزی به قصه فیلم اضافه نمیکنند. و خیلی از آنها حتی به زحمت یک بعد هم دارند چه برسد به اینکه ابعاد پیچیدهتر و بیشتری داشته باشند!
از طرف دیگر برای اینکه داستان منطبق به فرمول کلیشهای فیلمهای مارول شود دچار تغییرات ناخوشایندی شده است. ترکیبی شده از «مرد آهنی» و «ثور» که به مسیر تازهای هدایت شدهاند.
کاراکتر بدمن فیلم خیلی خوب است اما کمتر روی پرده حضور دارد. صحنههای اکشن فیلم هم واقعا چیز ویژهای ندارند. صحنه تعقیب و گریز ماشین احتمالا تنها صحنه اکشن فیلم است که خرابکاریهای گرافیک کامپیوتری در آن اتفاق نیفتاده است.
بالاد باستر اسکروگز/ The Ballad of Buster Scruggs
امتیاز : ۷.۳ از ۱۰
برادران کوئن بیتردید فیلمسازان بزرگی هستند. اما پیش آمده فیلمهایی ساختهاند که آنطور که باید و شاید کار نمیکنند مثل «قاتلین پیرزن» و «بالاد باستر اسکروگز» هم در همین دسته قرار میگیرد. شش اپیزود که یک نخ تسبیح تماتیک آنها را به هم وصل میکند. فیلمهایی درباره مرگ در غرب وحشی. اما این شش اپیزود هیچ ترتیبی ندارند. درنتیجه سوالی که پیش میآید این است که چرا این داستانها؟
اپیزود «دختری که خرخر میکرد» احتمالا خستهکنندهترین چیزی است که برادران کوئن تا به حال ساختهاند. اپیزود آخر نسبت به پنج اپیزود دیگر پیشرفت بزرگی است اما حتی در آن اپیزود هم داستان خیلی غیرمتمرکز است. درنتیجه فیلم خیلی تهی تمام میشود.
منبع: taste of cinema
بیشتر بخوانید: ۳۱ فیلمی که در سال ۲۰۱۸ نباید از دست بدهید
The post فیلمهایی که سال گذشته زیادی جدی گرفته شدند appeared first on دیجیکالا مگ.