آثار عباس کیارستمی از کدام منظر مورد بررسی قرار نگرفتهاند؟
جید شیخ انصاری استاد دانشگاه و پژوهشگر سینما در جلسه پژوهش برخط سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران با موضوع «تحول زبان و تمهیدات بیانی در سینمای تجربهگرا» با اشاره به ویژگی تعریفگریزی سینمای تجربی گفت: انجام و توسعه مطالعات بومی سینمای تجربهگرای ایران برای پیدا کردن زبان ویژه سینمای کشورمان یک ضرورت است.
وی افزود: در ابتدا این سوال پیش میآید که سینمای تجربی گونهای از فیلمسازی است یا تاریخ سینما را میتوانیم برابر با سینمای تجربی بدانیم. در واقع محور تحول سینما از دل سینمای تجربی گذشته است یا سینمای تجربی یک شاخه است که در همه این سالها به فعالیت خود ادامه داده است. آنچه در تاریخ سینما زبان و تمهیدات بیانی است نتیجه تاریخی شدن تجربیاتی است که به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه در تاریخ سینما رخ داده است و با تعریف کنونی، سینمای تجربهگرا نام گرفته است.
شیخانصاری با اشاره به قاعدهمندی سینما توضیح داد: این قاعدهمندی بر اساس محدودیتهای چهار حوزه شکل گرفته است. در واقع زبان سینما ناشی از چهار محدودیت است؛ بنابراین سینماگران تجربی تلاش کردهاند در برابر این محدودیتها راهکارهایی را پیدا کنند. شبیه آنچه در فلسفه علم وجود دارد که ابتدا پارادایمی شکل میگیرد، بعد مشکلاتی ایجاد میشود و امکانات پاسخگوی آن نیست. حال اگر بخواهیم این چرخه در سینما اعمال کنیم اینطور است که افرادی برای بیان مقصودی تلاش میکنند برخی از رمزها را در قالب مدیوم سینما به مخاطبان خود در مدلها ارائه کنند. حال این مدلها یا مطابق با تعریفهای مخاطبان هستند و وارد ساحت زبان و تمهیدات بیانی سینما میشوند و پیش فرض اول مبنی بر این که زبان و تمهیدات موجود بیانی در سینما نتیجه تجربیات طول تاریخ سینما هستند. اگر مورد اقبال واقع شوند وارد حیطه زبان کلاسیک سینما شده و اگر نه موضع تاریخی خود را حفظ کردهاند؛ بنابراین فیلمی که امروز ساخته میشود و طراوت و تازگی خود را دارد یا تجربه تجربهگرا در ما ایجاد میکند یا اگر برایمان عادی باشد به ساحت زبان و بیان مورد استفاده وارد شده است. شاید مشخصترین آن استفاده از جامپ کاتها باشد که اولین بار یک فعالیت تجربهگرایانه در سینما بود، اما اکنون استفاده از آن مرسومتر است.
وی ادامه داد: سینمای تجربی مهم است، زیرا لابراتوار رشد و رفع محدودیتهای بیانی سینما در آینده فیلم تجربی است که یا آگاهانه یا به طور اتفاقی سینماگران به سراغش میروند. در اینجا اثر هنری خود مهم نیست بلکه تاثیر و تجربهاش مهم است و برای مخاطب ناآشنا تاثیر تجربهگرایانه مشابهی با بقیه ایجاد میکند.
در ادامه شهبازی خواست تا زبان سینما دقیقتر تعریف شود و بیان کرد: زبان سینما بحث پرمناقشهای از دهه ۱۹۲۰ به بعد بوده است و با بحثهای زبان شناسی ابتدا همنشینی داشته است و بعد از آن سینما را بیشتر امر بیانی دانستهاند.
شیخانصاری با یک مثال زبان سینما را توضیح داد و گفت: کادرها و نماها در سینما برای اولین بار یک تاثیر تجربهگرا داشتهاند، اما اکنون به الگوهای تبیینی گفتگو تبدیل شدهاند و این ناشی از محدودیت در نحوه نمایش کاراکترها بوده و امکانات برش این فرصت را فراهم کرده است. آنها تمهیداتی بیانی هستند که به مرور قواعد سینما را تشکیل دادهاند که ثابت نیستند و پیوسته خود را گسترش میدهند. این تمهیدات بیانی در همه گونههای مستند، انیمیشن، داستانی و… نیز به کار میرود.
وی تحولات بیانی در سینما را بعضا رویدادهای تقدیری یا جبری دانست و خاطر نشان کرد:به مثال جامپ کات برمیگردم که یک روزی در سینما یک رویکرد تجربهگرا بوده است، اما امروز در بهترین فیلمهای آمریکایی یا آگهیهای تبلیغاتی بسیار مورد استفاده است؛ بنابراین وارد ساحت سینما میشود. سینمای تجربهگرا شکلپذیر نیست. البته موضوعات زیادی هستند که تعریفگریزند بنابراین میتوانیم بگوییم که سینمای تجربهگرا چه نیست و حدود و ثغوری برای آن تعیین کنیم. تجربه منحصر به فرد هر مخاطب در مواجهه با فیلم را باید به رسمیت بشناسیم و نباید آن را تحریف کنیم؛ بنابراین اگر ما یک فیلم تجربهگرا دیدهایم نمیتوانیم اصرار کنیم که دیگری هم آن را تجربهگرا بداند. اما میتوان گفت تمهید پناه بردن به فرم که وجهه تاریخی نیز یافته اولین بار توسط چه فیلمسازی در تاریخ سینما استفاده شد و آدرس تاریخی بدهیم. ولی اصرار بر این که آن اقدام حتما تجربهگراست، اشتباه است.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره نقاط کانونی سینمای تجربی که به تمهید بیانی جدید کمک میکنند، بیان کرد: در اینجا به ۴ حوزه میتوان اشاره کرد. اول مواد خام است که تعریف میکند یک رسانه چیست مثلا سینما را ترکیبی از نور و شیمی و… میدانستند. نظریه دوم که فربهتر است ادعا میکند مواد خام به خودی خود مهم نیستند بلکه ترکیب آنها و سازوکاری که کنار هم قرار میگیرند آن را به اثر هنری تبدیل میکند. این نگره مثل نظرات ساختارگرایان سالها حیات داشت. مباحث نظری گروه سوم به پدیدآورندگان هنر توجه کردند و گروه چهارم اثر هنری را زمانی که به تجربه مخاطبان میرسد تعریف کرد. زیرا هر مخاطب به دلیل تفاوت با دیگری میاز اثر تواند درک متفاوتی هم داشته باشد.
شیخ انصاری خاطر نشان کرد: این تقسیم بندی به این دلیل است که تنها توجهمان به قواعد شکلدهنده فرم سینمای تجربی نباشد؛ بنابراین بازنگری تاریخی آنچه در فیلم تجربی گذشته است ما را به سرفصلهای پژوهشی جدیدی میتواند برساند.
وی در بخش دیگری به سوالات حاضران در جلسه آنلاین پاسخ داد و گفت: رابطه وسیع بین ابزار و مسائل فنی سینما و تحول زبان سینما به خوبی نشان میدهد یک تمهید فنی مثل تراولینگ بعد از چه مدتی امکانات بیانی پیدا کرد. سرعت فناوری به قدری است که اتفاق بزرگتری را در سینما رقم زده و مباحث ذیل آن را تغییر داده است. زیرا همان محدودیتهایی که پیش از این سینما را تعریف میکردند در حال رفع شدن هستند. فناوری دارد رسانههای بدیل معرفی میکند و دهههای آینده متعلق به این رسانهها هستند. مثلا واقعیت مجازی دیگر ادامه تجربه سینمایی نیست و نقطه گریز از سینما جایی است که یک تجربه جمعی واحد ایجاد نمیکند فارغ از این که احساسات تماشاگران هریک چه بوده است. این رسانههای بدیل نیز زبان و تمهیدات بیانی خود را نیز شکل خواهند داد و تکنولوژی الگوهای بیانی مخصوص خود را نیز ایجاد میکنند مثل صحنههایی که کات ندارند، اما همان تنش لازم را به واسطه جلوههای ویژه و… ایجاد میکنند. حرکت ما از الگوهای تبییینی به سمت میزانسنهای مجازی به کمک فناوری رفته است و الگوهای بیانی آینده تماشاگران را در معرض پیچیدگیهای عجیب قرار خواهند داد.
شیخ انصاری در پایان با اشاره به یک ضرورت بیان کرد: مطالعات بومی سینمای تجربهگرای ایران را باید برای پیدا کردن زبان ویژه سینمای ایران آغاز کرد و توسعه داد. چراکه هنوز آثار فیلمسازانی نظیر عباس کیارستمی از این منظر مورد بررسی قرار نگرفتهاند و قابلیتهای زیادی برای رسیدن به تاریخ سینمای تجربی در ایران دارند.
سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران به دبیری سعید پوراسماعیلی و دبیری علمی احمد الستی ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۰ در بخشهای مقالات پژوهشی، جستارهای آزاد و ترجمه با محوریت سینمای تجربی برگزار میشود. آخرین مهلت ارسال چکیده مقالات به این رویداد ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ است