نقد افتتاحیه فصل ۱۴ سریال Supernatural (سوپرنچرال)
بیاتومگ – فصل ۱۴ سریال Supernatural (سوپرنچرال) شروعی امیدوارکننده داشت و مایکل برنامههای خود را به اجرا گذاشت و سم نیز شروع به ترمیم کردن این وضعیت فاجعهبار کرده است. با نقد قسمت اول فصل چهاردهم سریال سوپرنچرال همراه باشید.
توجه: متن زیر داستان قسمت اول را فاش میکند.
در طی سالیان، سریال سوپرنچرال گرایش و تمایلی به معرفیهای بزرگ و بازنشاندن وضعیت موجود شوکهکننده در اوایل فصلهای خود داشته است. با این حال، تنها پس از یک یا دو قسمت، آن پیچیدگیها را کنار میگذاشت و داستان خود را دنبال مینمود. به عنوان مثال نیز میتوان به سفر کوتاه به برزخ در فصل ۸ و قوس داستانی شیطانی شدن دین در فصل ۱۰ اشاره کرد. اما فصل چهاردهم، حداقل در حال حاضر، به نظر میرسد که قصد دارد تا تصمیم بسیار بزرگ خود را دنبال نماید و به مایکل اجازه بدهد تا بدن دین را کنترل نماید؛ این یک نقطه داستانی بوده که از فصل چهارم سریال به آن اشاره میشده است.
مدیر اجرایی سریال اندرو دب، مایکل را به عنوان شرور بزرگ این فصل سریال توصیف کرده که به ظاهر به معنای آن است که او برای مدتی بیشتر حضور خواهد داشت و یک دشمنی بسیار شخصی برای سم، کستیل، مری و دیگر متحدانشان ایجاد خواهد کرد اما علاوه بر این، پایه و بنیانهای سریال را نیز تغییر میدهد، بنیانهایی که همیشه توسط پیوند بین برادران وینچستر مستحکم گردیده است. این یک استراتژی پرمخاطره است اما سریالی که در فصل چهاردهم خود قرار دارد، باید تحمل اندکی آزمایش و خطا را داشته باشد و سریال سوپرنچرال همیشه از پس داستانهای دشوار و سخت برآمده به گونهای که هیچ سریال دیگری حتی جرات نگاه به آن داستانها را ندارد و نمونه بارز آن نیز کراساور سریال با انیمیشن اسکوبی دو میباشد.
برخی طرفداران ممکن است به جای قوسهای طولانی و مدید در طول فصل، بیشتر از داستانهای مختصر در هر قسمت و یک هیولا در هر قسمت لذت ببرند اما بهتر است که سریال به بینندهها و کاراکترها این اجازه را بدهد تا رهایی از آن قسمتها را احساس نمایند، به طوریکه به جای اینکه به طور ساده همه چیز در پایان به هم گره بخورد و حل شود، آن راهحل و چارهسازی نهایی حسی همانند دستاورد داشته باشد، به خصوص در مورد این داستان که برای مدتی بسیار طولانی در پس زمینه قرار داشته است. با این حال، در حالی که نبود قسمتهای مستقل و جداگانه سبب شیفتهتر شدن بینندهها به سریال میشود اما سپری کردن کل فصل بدون شوخیها و بامزگیهای دین بسیار دشوار و دردآور است.
مطمئنا ناجور و ناخوشایند است تا قسمتی از سریال سوپرنچرال را تماشا کرد که بدون حضور دین وینچستر است، حتی با وجود اینکه جنسن اکلس تجسمی باابهت از مایکل را به تصویر میکشد، مایکلی که ظاهرا در حال ملاقات با فرشتهها، شیاطین، مردان مقدس و انسانهای یکنواخت در سراسر دنیا میباشد تا موجوداتی را بیابد که دارای انگیزههای خالص و ساده هستند. به نظر میرسد که انسانها، فرشتهها و شیاطین به طور یکسان مخالف به اشتراک گذاشتن عمیقترین خواستههای خود با مایکل میباشند اما کاملا منطقی است که یک خونآشام که تنها تشنه خون است، آن نوع فدایی و جانفشانی باشد که مایکل میتواند با آن کار کند.
غیبت دین به شدت احساس میشود که در واقع، هدف سازندهها نیز همین است اما این غیبت سبب شکلگیری فضای داستانسرایی مناسبی برای سریال سوپرنچرال میشود تا یک احساس گروهی بیشتری را در آغوش بگیرد، کاری که سریال از همان ابتدا در به اجرا گذاشتن آن با مشکل روبهرو بوده است. در قسمت اول فصل چهاردم سریال، میبینیم که چطور اعضای “تیم آزادی اراده” در حال روبهرو شدن با مسئلهای دشوار میباشند: سم که قبلا دین را برای دفعات بیشماری از دست داده، به نظر میرسد که این حقیقت تلخ که برادرش ممکن است برای همیشه رفته باشد را پذیرفته و فقط سعی دارد تا دچار اندوه و غم بیشتری نشود؛ این در حالی است که مری، به طرز مادرانه معمولی، مصمم است تا امید را زنده نگه دارد؛ کستیل نیز آماده است تا خودش را در موقعیتهای خطرناکی قرار دهد تا سرنخی از دین بدست بیاورد؛ و در همین حین، جک نیز که اکنون تواناییهای خود را از دست داده است، در حال کشمکش با ناامیدی خود میباشد. علاوه بر این، جای خوشحالی دارد که بابی و دیگر بازماندهها از دنیای آخرالزمانی در درون پناهگاه میباشند و شبکهای از شکارچیان را شکل دادند؛ سم ممکن است یک رهبر بیمیل باشد اما مطمئنا رهبری الهامبخش است.
داستان اول این قسمت سریال نسبتا پایهای است، هرچند کیپ که بسیار تلاش دارد تا شبیه به کراولی باشد، به عنوان اولین و آخرین حضورش، یک شخصیت شرور به اندازه کافی گیرا و جذاب بوده و کاملا واضح است که روایت واقعی در طی این قسمت، وفق پیدا کردن با ایجاد و شکلگیری وضعیت جدید امور و پویایی کاراکترها پس از ناپدید شدن دین میباشد که روایتی هوشمندانه است که نتایج قوی احساسی به ارمغان آورده است. ایده اینکه جهنم بدون یک رهبر در هرج و مرج است قبلا در سریال مورد بررسی قرار گرفته اما میتوان فرض کرد که علاقه و دلبستگی فعلی مایکل به زمین برای انسانها یا شیاطین خوب نیست، پس امید میرود که این فصل سریال زیاد خود را به کشمکش قدرت در جهنم اختصاص ندهد چراکه مسائل مبرم و مهمتری وجود دارند.
شگفتانگیزترین لحظه این قسمت نیز ادب و تواضع پوسته لوسیفر به نام نیک با بازی مارک پلگرینو میباشد که با وجود اینکه لوسیفر از بین رفته (البته نه قطعا)، به نحوی از مبارزه با مایکل جان سالم به در برده است. این صحنه یک تمایز و ویژگی برای اتفاقات پیشرو دارد، چراکه خنجر فرشته مقرب را به عنوان یک مکگافین یا وسیله داستانی مهم جلوه میکند، وسیلهای که ظاهرا میتوان با آن بدون آنکه به بدن میزبان آسیب زد، فرشته مقرب را کشت.
مطمئنا برای اینکه سریال بتواند دین را بازگرداند، میتوان از تعدادی از چنین از شکل افتادگی و نابهسامانی در روایت و داستان چشمپوشی کرد اما باید امیدوار بود که سریال از این راه برای آشکار کردن این موضوع که لوسیفر در واقع نمرده و از زمان مبارزه با مایکل در درون بدن نیک مخفی شده، استفاده نکند. سریال سوپرنچرال همیشه یک بیزاری و نفرت نسبت به کشتن عزیزان خود داشته و بازگرداندن مداوم لوسیفر پس از اینکه به سادگی از بین رفته، به طور جدی استحکامات و شهرت سریال را تحلیل میبرد و اصلا مهم نیست که نقشآفرینی مارک پلگرینو در نقش لوسیفر تماشایی و دیدنی است. اینکه سریال استفاده دیگری برای کاراکتر نیک به جز زنده کردن لوسیفر پیدا کند، واقعا تاثیرگذار و چشمگیر خواهد بود.
و در پایان، به تسخیر در آمدن دین توسط مایکل به جنسن اکلس این فرصت را داده تا ابعاد جذاب و جدیدی در بازیگری خود را کاوش کند و یک مایکلی ایجاد کند که ترسناک اما مسلما جالب توجه میباشد. غیبت دین همچنین تعدادی راه و مسیر جذاب برای دیگر بازیگران باز میکند، پس در حالی که ما بهترین برادر بزرگ دنیای سریال را از دست دادیم اما پتانسیلهای بسیاری در وضعیت فعلی جدید سریال سوپرنچرال شکل گرفته است. اما در حال حاضر، طرح جامع مرموز مایکل شروعی امیدوارکننده داشته است.
امتیاز قسمت یک: ۸/۱۰
نوشته نقد افتتاحیه فصل ۱۴ سریال Supernatural (سوپرنچرال) اولین بار در بزرگترین پایگاه خبری فیلم و سریال »» Bia2Mag. پدیدار شد.